فومنی

گاه نوشته های محمد پور خوش سعادت

فومنی

گاه نوشته های محمد پور خوش سعادت

فومنی

بسم رب الحسین (ع)
ما تدری نفس ماذاتکسب غدا و ما تدری نفس بای ارض تموت
محمد پور خوش سعادت هستم .
در اینجا مقالات و دغدغه هایم را منتشر می کنم


۶ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

سونامی سرطان، فاضلاب نیمه‌کاره و «سرویس بهداشتی بزرگ» درافق گیلان 1430   

محمد پور خوش سعادت  Foumani.ir@gmail.com

استان گیلان، با اکوسیستم منحصربه‌فرد  و موقعیت استراتژیک در حاشیه دریای خزر، پتانسیل تبدیل شدن به الگوی توسعه پایدار ایران را دارد. اما این منطقه، زیر سایه بحران فاضلاب، به نماد ناکارآمدی ساختاری، بی‌عدالتی در تخصیص منابع و تهدیدی فزاینده برای سلامت عمومی، محیط‌زیست و اقتصاد محلی تبدیل شده است. این فاجعه، نتیجه دهه‌ها سوءمدیریت، فساد مالی و بی‌توجهی به زیرساخت‌های حیاتی است که تالاب انزلی را به «سرویس بهداشتی بزرگ» و مردم را به قربانیان «سونامی سرطان» بدل کرده است.

پروژه‌های نیمه‌تمام

در سال ۱۳۸۵، بانک جهانی اعتباری بالغ بر ۱۴۸.۵ میلیون دلار برای اجرای طرح‌های آب و فاضلاب در رشت و بندرانزلی تخصیص داد، که ۷۰ میلیون دلار آن به انزلی اختصاص داشت. این بودجه، با هدف ایجاد شبکه‌های مدرن جمع‌آوری و تصفیه فاضلاب، قرار بود استانداردهای زیست‌محیطی و بهداشتی این شهرها را به سطح کشورهای توسعه‌یافته نزدیک کند. اما تنها ۳.۲ میلیون دلار (۲.۲ درصد) جذب شد و پروژه‌ها در مرحله خاکبرداری متوقف شدند.

گزارش دیوان محاسبات   نشان می‌دهد که ۶۸ درصد این بودجه به دلیل «انحراف مالی» به پروژه‌های غیرمرتبط یا حساب‌های نامشخص منتقل شد. فقدان مکانیزم‌های حسابرسی شفاف و نظارت مستقل، این هدررفت را ممکن کرد. تا سال ۲۰۱۰، بانک جهانی به دلیل عدم پیشرفت، این طرح‌ها را از فهرست خود خارج کرد.

اکنون، پس از گذشت ۳۸ سال از آغاز پروژه‌های فاضلاب در این دو شهر، سیستم‌های موجود همچنان ناقص و غیراستاندارد هستند. بر اساس برآوردهای فعلی هزینه تکمیل این پروژه‌ها به دلیل تأخیرهای طولانی و تورم به ۲۷۰ میلیون دلار رسیده است. این رقم، معادل ۹ برابر بودجه اولیه (با احتساب ارزش زمانی پول) است و نشان‌دهنده خسارت هنگفت ناشی از ناکارآمدی مدیریتی است.

 عمق بحران در اعداد

بحران فاضلاب در گیلان با داده‌های تکان‌دهنده‌ای همراه است که نقض آشکار حق شهروندان به محیط‌زیست سالم را نشان می‌دهد:

عمر پروژه‌ها: از سال ۱۳۶۶، پروژه‌های فاضلاب رشت و انزلی آغاز شدند، اما تنها ۳۳ درصد از شبکه فاضلاب شهری تکمیل شده است.

شهرهای فاقد زیرساخت: از ۱۷ شهرستان گیلان، ۹ شهر  هیچ سیستم جمع‌آوری یا تصفیه فاضلاب ندارند. این در حالی است که میانگین شهرهای فاقد تصفیه‌خانه در ایران ۱۸ درصد است.

تصفیه‌خانه‌های ناکارآمد: تنها رشت، انزلی و لاهیجان تصفیه‌خانه دارند، اما این تأسیسات با ۵۲ درصد ظرفیت کار می‌کنند. گزارش شرکت آب و فاضلاب گیلان  نشان می‌دهد که تصفیه‌خانه رشت تنها ۴۱ درصد فاضلاب ورودی (معادل ۳۲,۰۰۰ مترمکعب در روز) را تصفیه می‌کند و مابقی به رودخانه‌های زرجوب و گوهررود سرریز می‌شود.

تولید و دفع فاضلاب: بر اساس گزارش سازمان حفاظت محیط‌زیست   سالانه ۹۸ میلیون مترمکعب فاضلاب در گیلان تولید می‌شود که ۷۸ میلیون مترمکعب (۸۰ درصد) بدون تصفیه به دریای خزر، تالاب انزلی یا خاک نفوذ می‌کند.این داده‌ها، نه‌تنها از نظر آماری شرم‌آورند، بلکه  نقض استانداردهای بین‌المللی مانند چارچوب‌های سازمان بهداشت جهانی  برای مدیریت فاضلاب را نشان می‌دهند.

سرویس بهداشتی بزرگ به نام تالاب انزلی

تالاب انزلی، یکی از ارزشمندترین تالاب‌های جهان ، به فاضلاب‌روباز  عظیم انسانی، صنعتی و بیمارستانی بیش از ۱.۲ میلیون نفر تبدیل شده است. گزارش مرکز تحقیقات محیط‌زیست ایران  نشان می‌دهد که روزانه ۱۳۵,۰۰۰ مترمکعب فاضلاب خام به تالاب سرازیر می‌شود، که ترکیب آن شامل ۵۸ درصد فاضلاب خانگی، ۳۳ درصد صنعتی و ۹ درصد بیمارستانی است. این آلودگی، اکوسیستم تالاب را به مرز فروپاشی رسانده است

تنوع زیستی: مرگ ۸۸ درصد گونه‌های بومی مانند ماهی سفید خزری و کاهش ۹۲ درصد جمعیت پرندگان مهاجر (از ۱۵۰ گونه به ۱۲ گونه) گزارش شده است. این کاهش، زنجیره غذایی تالاب را مختل کرده و اثرات دومینویی بر اکوسیستم منطقه دارد.

آلودگی شیمیایی: غلظت نیترات (۴۸ میلی‌گرم بر لیتر) و فسفات (۳.۲ میلی‌گرم بر لیتر) در آب تالاب، به ترتیب ۴.۸ و ۶.۴ برابر حد مجاز است، که منجر به پدیده  رشد بیش‌ازحد جلبک‌ها  و مرگ مناطق وسیعی از تالاب شده است.

بوی تعفن: انتشار گازهای سمی مانند هیدروژن سولفید (H₂S) در روزهای گرم، سطح کیفیت زندگی ساکنان را به شدت کاهش داده و آن‌ها را ناچار به استفاده از ماسک و بستن پنجره‌ها کرده است و قایقرانی در بخش هایی از تالاب را ناممکن کرده است

از منظر علمی، این وضعیت نه‌تنها تالاب انزلی را به یک «فاضلاب‌رو باز» تبدیل کرده، بلکه نقض تعهدات ایران در کنوانسیون رامسر برای حفاظت از تالاب‌های بین‌المللی است.

 مدل‌سازی‌های زیست‌محیطی  پیش‌بینی می‌کنند که در صورت تداوم روند کنونی، تالاب تا سال ۲۰۳۲ به یک باتلاق مرده تبدیل خواهد شد.

  سونامی سرطان  

گیلان به یکی از کانون‌های اصلی سرطان در ایران تبدیل شده است. داده‌های وزارت بهداشت   نشان می‌دهند:

میزان ابتلا: سالانه ۶,۹۵۰ نفر در گیلان به سرطان مبتلا می‌شوند، که نسبت به سال ۲۰۱۸ (۳,۰۵۰ مورد) ۲.۳ برابر شده است.

رتبه کشوری: با نرخ ۴۱۰ مورد به ازای ۱۰۰,۰۰۰ نفر، گیلان بالاترین نرخ سرطان در ایران را دارد (میانگین کشوری: ۲۱۵ مورد).

نوع سرطان: ۶۸ درصد موارد جدید، سرطان‌های گوارشی (معده، کبد، روده بزرگ) هستند. مطالعه اپیدمیولوژیک دانشگاه علوم پزشکی گیلان  تأیید می‌کند که ۸۲ درصد سرطان‌های روده بزرگ منشأ محیطی دارند.

عوامل محیطی، به‌ویژه آلودگی آب و خاک ناشی از فاضلاب، نقش کلیدی دارند:

آلودگی آب زیرزمینی: تحلیل آزمایشگاهی (۲۰۲۴) نشان داد که غلظت نیترات (۴۹ میلی‌گرم بر لیتر)، سرب (۰.۰۹ میلی‌گرم بر لیتر) و کادمیوم (۰.۰۱۲ میلی‌گرم بر لیتر) در آب زیرزمینی رشت و انزلی به ترتیب ۴.۹، ۴.۵ و ۴ برابر حد مجاز WHO است. نیترات با سرطان معده و روده بزرگ، و فلزات سنگین با سرطان کبد و کلیه مرتبط هستند.

میکروب‌های پاتوژن: فاضلاب خام حاوی باکتری‌هایی مانند Escherichia coli و Salmonella است که در نمونه‌های آب رودخانه‌های زرجوب و گوهررود  به ترتیب ۱۰ و ۱۰ CFU در میلی‌لیتر گزارش شده‌اند، که ۱۰۰ برابر حد مجاز است. این پاتوژن‌ها عامل اصلی شیوع هپاتیت A  ۵۲ مورد به ازای ۱۰۰,۰۰۰ نفر) و اسهال باکتریایی (۷۸ مورد به ازای ۱۰۰,۰۰۰ نفر) هستند، که ۵۵ درصد بالاتر از میانگین کشوری است.

مواد سرطان‌زا: ترکیبات آلی فرار (VOCs) و هیدروکربن‌های پلی‌آروماتیک (PAHs) در فاضلاب صنعتی، در نمونه‌های تالاب انزلی  شناسایی شدند. این مواد با افزایش ریسک سرطان‌های گوارشی و تنفسی مرتبط هستند.

از منظر اپیدمیولوژی، این داده‌ها نشان‌دهنده رابطه مستقیم بین آلودگی محیطی و افزایش بیماری‌هاست.

دلایل ریشه‌ای

سوءمدیریت و فساد مالی: هدررفت ۱۴۵ میلیون دلار از بودجه بانک جهانی، نتیجه نبود شفافیت و فساد سیستمی بود. تحلیل داده‌های دیوان محاسبات  نشان می‌دهد که ۷۰ درصد این بودجه به پروژه‌های غیرمرتبط منتقل شده است.

تبعیض در تخصیص منابع: مدل‌های تخصیص بودجه ملی   نشان می‌دهند که استان‌های مرکزی مانند اصفهان و تهران به طور میانگین ۳.۸ برابر گیلان بودجه زیرساختی دریافت کردند، با وجود نیازهای مشابه. این تبعیض، نتیجه نبود معیارهای علمی در اولویت‌بندی است و البته ضعف مدیران محلی و ضعف نمایندگان مجلس در گرفتن حق مردم گیلان است

فقدان نظارت و پاسخگویی: نبود نهادهای نظارتی پیگیر  و شاخص‌های عملکرد (KPIs) برای پروژه‌های فاضلاب، امکان رصد پیشرفت را از بین برد. تحلیل‌های مدیریت پروژه  نشان می‌دهند که فقدان چارچوب‌هانظارت فنی  در اجرای این طرح‌ها، عامل اصلی شکست آن‌هاست.

راهکارهای پیشنهادی

برای نجات گیلان، راهکارهای زیر مبتنی بر فناوری، مدیریت و شواهد علمی پیشنهاد می‌شوند:

تخصیص بودجه اضطراری و نظارت بین‌المللی: تخصیص ۴۰۰ میلیون دلار بودجه اضطراری برای تکمیل پروژه‌های فاضلاب در رشت، انزلی و ۹ شهر فاقد تصفیه‌خانه   

احیای تالاب انزلی: توقف ورود فاضلاب با احداث کانال‌های موقت و لایروبی با ظرفیت ۲ میلیون مترمکعب  . استفاده از فناوری‌های بیورمدیاسیون (مانند گیاه‌پالایی با نی‌زار) برای کاهش نیترات و فسفات. تخصیص بودجه لازم  برای این پروژه.

نوسازی و گسترش تصفیه‌خانه‌ها: بازسازی تصفیه‌خانه‌های موجود با فناوری بیوراکتور غشایی (MBR) برای افزایش راندمان به ۹۵ درصد. احداث ۹ تصفیه‌خانه مدولار با ظرفیت ۲۰۰,۰۰۰ مترمکعب در روز   هزینه تخمینی حدود  ۱۵۰ میلیون دلار (طرح بانک جهانی ) 

پیگیری قضایی و شفافیت: تشکیل کمیته تحقیق و تفحص با نظارت قوه قضاییه برای بررسی هدررفت بودجه بانک جهانی. ایجاد سامانه آنلاین شفافیت مالی با دسترسی عمومی برای رصد بودجه‌های آتی.

آگاهی عمومی و مدل‌سازی اجتماعی: راه‌اندازی کمپین‌های رسانه‌ای مبتنی بر مدل‌های تغییر رفتار   برای افزایش مطالبه‌گری. آموزش جوامع محلی برای کاهش آلودگی‌های خانگی با استفاده از اپلیکیشن‌های آموزشی.

بازسازی اقتصاد محلی: پاکسازی رودخانه‌ها با فناوری‌های نانوذرات برای حذف فلزات سنگین و تخصیص یارانه به کشاورزان برای استفاده از آب تصفیه‌شده.

 فاجعه‌ای که قابل پیشگیری است

فاجعه فاضلاب در گیلان، نتیجه دهه‌ها ناکارآمدی، فساد و بی‌توجهی به علم و داده است. تالاب انزلی در حال مرگ است، سرطان زندگی مردم را می‌بلعد و اقتصاد محلی در آستانه فروپاشی است. اما این بحران قابل حل است. با عزمی ملی، فناوری‌های مدرن و مدیریت مبتنی بر شواهد، می‌توان گیلان را به نگین سبز ایران بازگرداند. مردم این سرزمین حق دارند در محیطی سالم زندگی کنند و از ثروت طبیعی خود بهره‌مند شوند.

  آیا وقت آن نرسیده که با رویکردی علمی و مسئولانه، این فاجعه پایان یابد؟ اکنون زمان عمل است، نه بهانه‌تراشی.

 

۰ نظر ۲۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۵:۱۲
محمد پور خوش سعادت

صنایع کوچک گیلان قربانی بی‌برنامگی و فرصت‌سوزی: چالش‌های مسیر گیلان ۱۴۳۰

محمد پور خوش سعادت   WWW.Foumani.ir

 

صنایع کوچک و متوسط SMEs در اقصی نقاط جهان، به عنوان نبض تپنده اقتصاد و پیشران اصلی اشتغال‌زایی و توسعه متوازن منطقه‌ای شناخته می‌شوند. استان گیلان نیز، با دارا بودن مزایای رقابتی چشمگیری نظیر دسترسی به پهنه دریای خزر، گنجینه‌های ارزشمند منابع طبیعی و پیشینه غنی در صنایعی همچون نساجی و صنایع غذایی، از این قاعده مستثنی نبوده است. اما، کژتابی‌های مدیریتی و سوءتدبیرهای ساختاری سبب شده‌اند تا این صنایع، به جای ایفای نقش محوری در توسعه اقتصادی استان، خود به کانون چالش‌ها و موانع پیشرفت بدل گردند. فقدان یک استراتژی مدون صنعتی، گسترش دامنه فساد ، توزیع ناعادلانه منابع حیاتی و غفلت نابخشودنی از مزیت‌های نسبی بومی، همگی دست به دست هم داده‌اند تا صنایع کوچک گیلان، از موتور محرکه توسعه به بخشی از بار سنگین بحران اقتصادی استان تبدیل شوند.

تاریخچه صنعتی گیلان: روایتی از اوج و فرود

دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی، دوران اوج صنعتی در استان گیلان بود. "شهر صنعتی رشت"، بنیان‌گذاری شده در سال ۱۳۵۳، نه تنها به عنوان یکی از پنج شهر صنعتی پیشگام و بزرگ ایران شناخته می‌شد، بلکه میزبان شماری از واحدهای صنعتی پیشرو در سطح ملی بود. صنایع نساجی خوشنامی چون ایران پوپلین، صنایع پوشش گیلان، ریسندگی خاور، ایران برک، فومنات و فرش گیلان، همگی نمادهایی از رونق صنعتی این دوره بودند و محصولاتشان در بازارهای داخلی و حتی خارجی، نامی آشنا داشت.

افول تدریجی صنعت  گیلان

با تغییر رویکرد کلان و اعلام گیلان به عنوان قطب کشاورزی در دولت سوم  ، متاسفانه، اولویت از توسعه صنعتی به سمت کشاورزی سوق یافت. این تغییر نگرش، اگرچه با هدف توسعه بخش کشاورزی صورت گرفت، اما به تدریج منجر به کم‌توجهی و رکود بسیاری از واحدهای صنعتی فعال در استان شد. در این دوران، نه تنها سیاست صنعتی منسجمی برای حفظ و توسعه صنایع موجود تدوین نشد، بلکه بسیاری از واحدهای تولیدی به دلیل عدم حمایت و ناتوانی در رقابت، چرخ تولیدشان از حرکت بازایستاد. این در حالی بود که استان همجوار، اردبیل، با اتخاذ رویکردی هوشمندانه و تمرکز بر توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی، توانست مسیر توسعه صنعتی پایدارتر و متوازن‌تری را در پیش بگیرد.

وضعیت کنونی صنایع کوچک در گیلان

امروزه، صنایع کوچک در گیلان به صورت جزیره‌های پراکنده و بدون هیچگونه برنامه‌ریزی راهبردی منسجم توسعه یافته‌اند. واحدهای صنعتی کوچک، اغلب در نقاطی مستقر شده‌اند که نه تنها از نظر جغرافیایی ارتباط منطقی با یکدیگر ندارند، بلکه فاقد توجیه اقتصادی لازم نیز هستند. این پراکندگی نامنظم، منجر به کاهش چشمگیر بهره‌وری، افزایش سرسام‌آور هزینه‌های تولید و دشواری در ایجاد هم‌افزایی بین واحدهای صنعتی شده است.

 درس‌هایی از اردبیل

نگاهی به وضعیت استان همجوار، اردبیل، به خوبی گویای عمق بی‌تدبیری‌ها در گیلان است:

 * تسهیلات بانکی: شاخص تسهیلات به سپرده  LDR  که نشان‌دهنده میزان تسهیلات اعطا شده بانک‌ها نسبت به سپرده‌های جذب شده است، در اردبیل به رقم قابل توجه ۹۸.۱ درصد می‌رسد. این بدان معناست که بانک‌های اردبیل، منابع بیشتری را در قالب تسهیلات در اختیار فعالان اقتصادی قرار می‌دهند. در مقابل، این شاخص در گیلان تنها ۶۴.۷ درصد است که نشان‌دهنده کمبود دسترسی به منابع مالی برای تولیدکنندگان گیلانی است.

 * صادرات صنعتی: در سال گذشته، استان اردبیل موفق به صادرات بیش از ۲۰۰ میلیون دلار کالا شده است. این در حالی است که گیلان، با وجود برخورداری از بنادر فعال و مزیت همجواری با کشورهای حاشیه خزر، سهم بسیار ناچیزتری در صادرات صنعتی دارد. این امر، گواه روشنی بر عدم بهره‌گیری مناسب از ظرفیت‌های تجاری استان است.

چالش‌های اساسی توسعه صنایع کوچک در گیلان

۱. فقدان سکاندار: بی‌برنامگی و نبود راهبرد صنعتی

شاید بتوان گفت، مهم‌ترین چالش پیش روی صنایع کوچک گیلان، فقدان یک نقشه راه صنعتی مدون و جامع است. برخلاف استان‌هایی نظیر اردبیل که با تدوین برنامه‌های مشخص برای توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی، مسیر روشنی را برای فعالان اقتصادی ترسیم کرده‌اند، در گیلان هیچ استراتژی بلندمدتی برای توسعه صنعتی، مبتنی بر مزیت‌های رقابتی استان، به چشم نمی‌خورد. این فقدان راهبرد، نه تنها سرمایه‌گذاران را سردرگم کرده، بلکه مانع از تخصیص بهینه منابع و شکل‌گیری خوشه‌های صنعتی پویا شده است.

۲. رانت اقتصادی و تصمیمات جانبدارانه

متاسفانه، در دو دهه اخیر، یک جریان سیاسی-اقتصادی خاص، سایه‌ای سنگین بر فرآیند تصمیم‌گیری‌های صنعتی استان افکنده است. این جریان، با اعمال نفوذ در تخصیص منابع محدود استان به پروژه‌های غیرمولد و عمدتاً وابسته به خود، نه تنها فضای رقابت سالم را از بین برده، بلکه زمینه را برای رشد قارچ‌گونه واحدهای ناکارآمد و وابسته به رانت فراهم کرده است. این امر، فعالان اقتصادی سالم و نوآور را دلسرد و از گردونه رقابت خارج کرده است.

۳.  عملکرد ناموفق منطقه آزاد انزلی

منطقه آزاد تجاری-صنعتی انزلی که با هدف توسعه صادرات غیرنفتی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی ایجاد شد، متاسفانه در عمل به محلی برای واردات بی‌رویه کالاهای مصرفی تبدیل شده است. آمارهای  منتشره فقط سال 1401 نشان می‌دهد که از مجموع ۱.۵ میلیون تن جابه‌جایی کالا در بندر انزلی، تنها ۱۰ درصد آن مربوط به صادرات بوده است. این عملکرد ضعیف، نشان‌دهنده انحراف از اهداف اولیه و عدم بهره‌گیری مناسب از این ظرفیت بالقوه برای توسعه صنایع صادرات‌محور در استان است.

۴. تبعیض ناروا: بی‌عدالتی در تخصیص منابع ملی

با وجود پتانسیل‌های انکارناپذیر گیلان در حوزه‌های مختلف صنعتی، این استان سهم بسیار ناچیزی از منابع سرمایه‌گذاری صنعتی در سطح ملی دریافت می‌کند. در حالی که استان‌هایی مانند اصفهان و یزد به ترتیب بیش از ۲۰ درصد از بودجه صنعتی کشور را به خود اختصاص می‌دهند، سهم گیلان از این منابع حیاتی، تنها حدود ۵ درصد است. این تخصیص ناعادلانه منابع، نه تنها مانع از رشد صنایع موجود شده، بلکه امکان ایجاد صنایع جدید و بهره‌گیری از ظرفیت‌های استان را نیز محدود کرده است.

۵. تغییر کاربری اراضی کشاورزی

یکی دیگر از چالش‌های جدی پیش روی توسعه پایدار در گیلان، پدیده شوم تغییر کاربری اراضی کشاورزی است. سوداگران در دهه گذشته، متاسفانه بیش از ۱۰۰۰۰ هکتار از بهترین اراضی کشاورزی استان تغییر کاربری داده‌اند. این روند نگران‌کننده، نه تنها امنیت غذایی را در معرض تهدید قرار می‌دهد، بلکه با از بین بردن ظرفیت‌های کشاورزی، امکان توسعه صنایع تبدیلی مرتبط با این بخش را نیز محدود می‌کند.

پیامدهای بحران صنعتی در گیلان: زخم‌های عمیق بر پیکره جامعه

۱. پیری زودرس: بحران اجتماعی و جمعیتی

گیلان با داشتن ۲۵ درصد جمعیت بالای ۶۰ سال، به عنوان پیرترین استان ایران شناخته می‌شود. نرخ باروری پایین (۱.۳ فرزند به ازای هر زن) و مهاجرت گسترده جوانان تحصیل‌کرده به سایر استان‌ها به دلیل نبود فرصت‌های شغلی مناسب، آینده جمعیتی استان را با چالش‌های جدی مواجه کرده است. این روند، نه تنها ساختار جمعیتی استان را نامتوازن کرده، بلکه نیروی کار جوان و فعال را از گیلان خارج کرده است.

۲. سایه شوم بیکاری: فقر و نابرابری اجتماعی

نرخ بیکاری در استان گیلان در حال حاضر حدود ۸.۲ درصد است، اما این رقم برای فارغ‌التحصیلان دانشگاهی تا ۲۵ درصد نیز تخمین زده می‌شود. این وضعیت اسفناک، منجر به کاهش شدید کیفیت زندگی شهروندان، افزایش نابرابری‌های اجتماعی و گسترش دامنه فقر در استان شده است. جوانان تحصیل‌کرده که سرمایه اصلی هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند، به دلیل نبود فرصت‌های شغلی مناسب، مجبور به ترک دیار خود شده‌اند.

۳. فرصت‌های سوخته: حسرت توسعه نیافته

گیلان با برخورداری از موقعیت استراتژیک و دسترسی به دریای خزر، می‌توانست به یکی از قطب‌های مهم تجارت و صادرات در منطقه تبدیل شود. بنادر فعال این استان، ظرفیت بالقوه‌ای برای توسعه صنایع صادرات‌محور و ایجاد رونق اقتصادی داشته‌اند. اما، به دلیل بی‌توجهی و عدم برنامه‌ریزی صحیح، این فرصت‌های طلایی به سادگی از دست رفته‌اند و گیلان نتوانسته است از مزیت‌های جغرافیایی خود به نحو مطلوب بهره‌برداری کند.

راهکارها برای گیلان ۱۴۳۰: بارقه‌های امید در افق پیش رو

۱. ترسیم مسیر روشن: تدوین نقشه راه صنعتی

 * توسعه خوشه‌های صنعتی: شناسایی و توسعه خوشه‌های صنعتی مبتنی بر مزیت‌های نسبی استان، نظیر صنایع مرتبط با چای، برنج، آبزی‌پروری و صنایع چوبی، با هدف افزایش رقابت‌پذیری و ایجاد هم‌افزایی بین واحدهای تولیدی.

 * ایجاد زنجیره‌های ارزش منطقه‌ای: برقراری ارتباط مؤثر بین صنایع کوچک و بزرگ و ایجاد زنجیره‌های تولید منطقه‌ای با بهره‌گیری از ظرفیت‌های محلی و کاهش وابستگی به واردات مواد اولیه.

۲.  مبارزه با فساد و ارتقای شفافیت

 * استقرار نظام شایسته‌سالاری: ایجاد یک نظام شفاف و مبتنی بر شایستگی در فرآیند تخصیص منابع و ارائه تسهیلات به واحدهای تولیدی، با هدف جلوگیری از رانت و فساد.

* نظارت دقیق بر منطقه آزاد انزلی: بازنگری در اهداف و عملکرد منطقه آزاد انزلی و تغییر جهت آن به سوی توسعه صادرات غیرنفتی و جذب سرمایه‌گذاری در صنایع تولیدی.

۳. تخصیص عادلانه: اجرای آمایش سرزمینی

 * تخصیص منابع بر اساس ظرفیت‌ها: تخصیص منابع مالی و زیرساختی بر اساس ظرفیت‌های طبیعی، اقتصادی و جمعیتی هر منطقه از استان، با هدف ایجاد توسعه متوازن.

 * جلوگیری از صنایع آب‌بر: ممانعت از احداث صنایع آب‌بر در مناطق کم‌آب کشور و هدایت این صنایع به استان‌های شمالی نظیر گیلان که از منابع آبی غنی برخوردارند.

۴. توانمندسازی تولیدکنندگان: حمایت هدفمند از صنایع کوچک

 * تسهیلات کم‌بهره: ارائه تسهیلات بانکی با نرخ سود پایین و شرایط بازپرداخت مناسب به واحدهای تولیدی کوچک و متوسط، با هدف تامین سرمایه در گردش و توسعه آن‌ها.

 * ایجاد مراکز نوآوری و فن بازارها: تاسیس و حمایت از مراکز نوآوری و فن بازارها برای تسهیل انتقال فناوری، ارتقای سطح دانش فنی و توسعه محصولات جدید در صنایع تبدیلی و سایر بخش‌ها.

۵. پاسداری از میراث سبز: حفظ اراضی کشاورزی

 * قوانین سختگیرانه: تصویب و اجرای قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از تغییر کاربری غیرقانونی زمین‌های کشاورزی و برخورد قاطع با متخلفان.

 * حمایت از کشاورزان: ارائه تسهیلات و آموزش‌های لازم به کشاورزان برای افزایش بهره‌وری و توسعه صنایع تبدیلی محصولات کشاورزی در راستای ایجاد ارزش افزوده.

گامی به سوی فردا

صنایع کوچک گیلان، قربانی ضعف‌های ساختاری و بی‌تدبیری‌های مدیریتی شده‌اند، نه فقدان استعداد و ظرفیت. تحقق رویای گیلان ۱۴۳۰، مستلزم یک عزم جدی و همه‌جانبه برای اجرای راهکارهای پیشنهادی است. با تدوین یک نقشه راه صنعتی واقع‌بینانه، مبارزه بی‌امان با فساد، اجرای دقیق آمایش سرزمینی و حمایت هوشمندانه از صنایع کوچک، می‌توان امیدوار بود که گیلان بار دیگر جایگاه شایسته خود را در اقتصاد کشور بازیابد. آینده این استان سرسبز، بیش از هر زمان دیگری، به تصمیمات قاطع و اقدامات هوشمندانه امروز گره خورده است.

۰ نظر ۲۸ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۷:۴۰
محمد پور خوش سعادت

آقایان و خانم ها

علی عباس‌زاده، سعید آقایی ملاسرایی ,سعید سیمیاری همدم , فاطمه قلی‌پور، بهرنگ مودب،علی رمضانی , مهدی صفاتی، حجت سجادی، بابک صیاد، مهدی محوی , سید فرشید فلاح، کامبیز راحمی‌پور، نریمان یوسفی، مرتضی فلاح کرگان، مرتضی یوسف‌پور، زهرا میر اعلمی، حسین استقامتی، امین مغفرتی، مازیار سیدنژاد، ابوعلی گلزاری، عرفان منصوریان، علیرضا فدایی‌پور، محمد مهدی پور، سارنگ حسن‌پور، رضا نادم، حسین نقاشی، سعید آفتابی، علی انجم‌روز، ابراهیم خردکیش، مهدی هدایتی، علی‌اکبر پورعلی، جواد نظری‌مقدم، سجاد ستوده، جواد حسن‌بیگی، علی شفاهی، حمزه کامران‌زاده، حسین عزیزی، سیامک احمدزاده، محمد علی بصیری، احمد گلزار، علیرضا زادبر، سید جلال نورحسینی، علی باستی، عادل علوی، مجتبی نعیمی، علیرضا سحرخیز، حجت نظری، مهدی جعفری، سیدعلی زربافی، علیرضا کنعان‌رو، پیروز فخر محمدیان، سجاد مصلحی، روح‌الله بخشی‌نژاد، ناصر اسماعیل‌پور، مجید عزیزی، جهانبخش جم، آرمان پورقربان، فرشاد شریفی، مرتضی برگستان، معین مهدوی‌نیا، فرزاد پریزاد، عبدالرضا ابراهیمی، مانی زرشکی، صادق زرین، حامد رضایی‌مناف، فرزانه طواف‌زاده، علی کامران‌زاده فومنی، طاهر کرم‌دوست، محمد انام‌پور، محمد فرحی، فریبرز سعیدی‌کیا، ایمان ظلمتی، حامد قلی‌زاده، محمد قنبرزاده، کیان پوررهنما، روح‌الله غفاری، نازنین اسماعیل‌پور، جواد شفیعی‌ثابت، رضا جمشیدی چناری، بابک شکوهی‌راد، مهرداد ورزل‌دوست، طهمورث عموپور، مجید بهستانی، مصطفی انصاری، نسیم طواف‌زاده، محمد حسین ضمیریان، فرشاد نوروزپور، سهیل سجودی، بابک مهدی زاده، سجاد حسینی، میثم عفتی، تقی زاده، روح الله پور اسماعیلی، سیاوش اقاجانی، حسین بهمنش، امین مهر اور، سامان جوزی، حمید رضا راغب، مازیار حسینی، محمد جواد باقری ارومی، هادی ادیب، ابوذر باقر سلیمی، داوود سیابی، سید محمد اسحاقی، قاسم مصفا مجید فاتحی، نسیم خاصی، امیر محمد پور، مهدی نورسته، پیمان قاسم زاده، مهدی خورشند، محمد امین مظلوم، حامد توکلی دارستانی، سعید بابایی، مرتضی عبدالهی، حجت عمویی فومنی، بهاره پورمرادی، مجید استوار، محمد رضا یاوری، ایمان رنجکش، مهدی لطفی چهارده، مهدی علیزاده، مرتضی مسرور نودهی، عباس نعیمی جور شری، حامد نقوی، علی پیک حرفه، امیر حسین ابر شهر، مجتبی یوسفی نژاد , کوثرغریب, ثمانه حسینی نوید, وحید بافکری ,روح الله وحیدی رودپیشی,مجتبی جعفری,امید ساعی, محمد منسومی, سجاد باشی , غلامرضا رضایی باز نشین , 

سلام علیکم

دعوتی برای ساختن آینده‌ای بومی ,  گیلان بی‌نقشه؛ فرصتی در آستانه‌ی تهدید

گیلان، سرزمینی با تنوع زیستی بی‌نظیر، فرهنگ کهن، نخبگان بسیار، موقعیت جغرافیایی ممتاز و منابع طبیعی غنی است. اما با همه‌ی این داشته‌ها، در بسیاری از شاخص‌های توسعه، در جایگاه قابل قبولی قرار ندارد.

مسئله این نیست که گیلان چیزی ندارد؛ مسئله این است که نمی‌داند با آنچه دارد، چه باید بکند ,  و بدتر از آن، کسی هم برایش برنامه‌ای ندارد.

امروز، ما جوانان و نخبگان گیلانی با انتخابی حیاتی روبه‌روییم: تماشاگر توسعه باشیم یا سازنده‌ی آن. این نامه دعوتی‌ست به تصمیم دوم.

۱. وضعیت موجود گیلان: واقعیت‌های تلخ در سایه‌ی فرصت‌های سوخته

الف) تصویر آماری و اقتصادی:

 • نرخ بیکاری، به‌ویژه در میان جوانان تحصیل‌کرده، بالاتر از میانگین کشوری است.

 • اقتصاد استان وابسته به کشاورزی سنتی، خدمات ناپایدار و گردشگری فصلی است.

 • سهم صنعت در تولید ناخالص استان پایین و غیررقابتی است.

 • سرمایه‌گذاری فناورانه و استارتاپی تقریباً نامحسوس است.

 • پدیده مهاجرت نخبگان و فرار مغزها رو به افزایش است.

 • فرسایش روستاها و گسترش حاشیه‌نشینی، بنیان اجتماعی گیلان را تهدید می‌کند.

ب) ناکارآمدی تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی:

 • هیچ سند توسعه‌ی بومی، منسجم و پویایی برای گیلان وجود ندارد.

 • اسناد موجود، اغلب ترجمه ناقصی از برنامه‌های ملی‌اند و با واقعیت‌های گیلان هماهنگ نیستند.

 • تصمیم‌ها بیشتر در تهران گرفته می‌شوند؛ بی‌اطلاع از بافت اجتماعی، محیطی و تاریخی گیلان.

 • نگاه مرکزگرا، گیلان را تنها “محل گردشگری” می‌بیند، نه “منطقه‌ای استراتژیک برای توسعه.

۲. تحلیل نظری: گیلان در تله‌ی توسعه‌نیافتگی

الف) نظریه وابستگی – گونار میردال:

 • توسعه‌نیافتگی گیلان بازتابی از پیرامونی‌بودن استان و تصمیم‌سازی در مرکز (تهران) است.

 • گیلان تابع سیاست‌هایی است که نه از دل آن برمی‌آیند و نه برای آن طراحی شده‌اند.

ب) نظریه نوسازی:

 • گیلان میان سنت و مدرنیته معلق مانده است.

 • فناوری وارد شده، اما بدون تطبیق با فرهنگ بومی، نتیجه آن بی‌هویتی و سردرگمی فرهنگی شده است.

ج) نظریه سرمایه اجتماعی – رابرت پاتنام:

 • ضعف مشارکت مدنی، بی‌اعتمادی عمومی و انزوای نخبگان، سرمایه اجتماعی استان را فرسوده کرده است.

 • پیوند میان دانشگاه، جامعه و نهادهای اجرایی تقریباً گسسته است.

۳. گیلان بی‌نقشه: پرسش بنیادین و جمع‌بندی وضع موجود

سؤال کلیدی: چرا گیلان توسعه نیافته؟

پاسخ ساده اما عمیق است: نه‌تنها ابزار توسعه را نداریم، بلکه حتی زبان مشترکی برای توسعه نداریم.

 • توسعه فرایندی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است، نه صرفاً یک برنامه عمرانی.

 • گیلان هیچ نقشه راه مشخصی ندارد؛ نه از بالا طراحی شده و نه از پایین جوشیده است.

 • فقدان نهاد هدایت‌گر، نبود گفتگوهای جمعی و انفعال مدیریتی، استان را به بن‌بست کشانده‌اند.

۴. راه‌حل‌ها و فراخوان: توسعه را از خودمان آغاز کنیم

اگر بپذیریم که گیلان هیچ نقشه روشنی ندارد و اگر باور کنیم که آینده این سرزمین در دست ماست، باید همین امروز نخستین قدم‌ها را برداریم. این گام‌ها می‌توانند چنین باشند:

۱) تشکیل «اتاق فکر توسعه گیلان»

 • نهادی مستقل، بومی و مشارکتی؛ متصل به دانشگاه، جامعه مدنی، رسانه و مردم.

 • رصد و طراحی مشکلات و ظرفیت‌ها، ارائه چشم‌انداز توسعه، نظارت فکری بر طرح‌ها.

۲) تدوین «نقشه راه توسعه گیلان»

 • برآمده از واقعیت‌های محلی؛ با مشارکت همه اقشار (جوانان، زنان، کشاورزان، دانشگاهیان).

 • جایگزین برنامه‌های مرکزگرا؛ با پیوست‌های زیست‌محیطی، فرهنگی و اجتماعی.

۳) بازتعریف نقش دانشگاه‌ها

 • تبدیل دانشگاه‌ها از مراکز آموزشی به مراکز تولید فکر توسعه.

 • ارتباط با صنعت، سیاست‌پژوهی، برگزاری نشست‌های مسئله‌محور.

۴) ایجاد رسانه توسعه‌محور مستقل

 • رسانه‌ای فراتر از خبر، برای آموزش، تحلیل و تولید گفتمان توسعه.

 • پیونددهنده نخبگان، مردم و فعالان اجتماعی.

۵) تربیت نسل جدید کنشگران توسعه

 • آموزش زبان توسعه، مهارت تصمیم‌سازی و تربیت مدیران آینده از میان جوانان.

 • آغاز فرآیند از مدارس، انجمن‌ها و دانشگاه‌ها.

۶) یادگیری از استان‌های موفق

 • تبادل تجربه با استان‌هایی مثل یزد، اصفهان، خراسان رضوی.

 • استفاده از الگوهای موفق نهادسازی، سیاست‌گذاری و مشارکت‌محور.

در پایان ؛

 گیلان، اگر ما برایش نقشه نکشیم

تا وقتی ما برای گیلان نقشه نکشیم، دیگران فقط برای استراحت، ویلاسازی و گذران تعطیلات به آن نگاه خواهند کرد.

تا وقتی ما سکوت کنیم، تهران تصمیم خواهد گرفت.

تا وقتی جوانان ساکت بمانند، گیلان همچنان در حاشیه خواهد ماند.

نسل ما اگر بخواهد، می‌تواند نه‌فقط یک استان، که الگویی از توسعه‌ی بومی، مشارکتی و پایدار بسازد.

از گیلان، برای گیلان

ارادتمند محمد پور خوش سعادت   بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۴

۱ نظر ۲۶ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۹:۵۹
محمد پور خوش سعادت

منطقه آزاد یا منطقه آزار؟
حیاط خلوت دولت‌ها به نام توسعه، به کام رانت خواران 

محمد پورخوش‌سعادت

دو دهه پیش، منطقه آزاد انزلی با وعده توسعه، اشتغال‌زایی و رونق اقتصادی آغاز به کار کرد؛ وعده‌ای که امروز، در نگاه بسیاری از شهروندان بندر انزلی، به کابوسی بدل شده است. منطقه‌ای که باید موتور محرک اقتصاد شمال کشور می‌بود، امروز به ساختاری مبهم، ناکارآمد و گاه آزاردهنده برای مردم محلی تبدیل شده است.

قاچاق به جای تولید؛ اقتصاد محلی در حاشیه

قرار بود منطقه آزاد، بستر تولید و صادرات باشد. اما در عمل، انزلی به یکی از مسیرهای اصلی ورود کالای قاچاق به کشور بدل شده است. طبق گزارش مشترک کمیسیون اصل ۹۰ و دیوان محاسبات، در برخی موارد، حجم قاچاق از مناطق آزاد تا ۱۵۰ برابر میزان سرمایه‌گذاری واقعی بوده است. تنها در سال ۱۴۰۲، ارزش کالاهای قاچاق ورودی از این مناطق به ۳۵ هزار میلیارد تومان رسیده است. بخشی از این رقم سهم منطقه آزاد انزلی است؛ سرمایه‌ای که می‌توانست چرخ اقتصاد محلی را به حرکت درآورد، اما به جیب دلالان و قاچاقچیان رفته است.

سهم ناچیز مردم انزلی؛ جهش قیمت، افت کیفیت زندگی

افزایش قیمت مسکن و اجاره، رقابت نابرابر کسب‌وکارهای محلی با سرمایه‌داران بزرگ، و تمرکز خدمات بر اقلیت خاص، ترافیک ، قطع مکرر برق ، باعث شده مردم بومی از منافع منطقه آزاد بی‌بهره بمانند. در گفت‌وگوهایی که در دوره فرمانداری با کسبه بازار داشتم، بارها شنیدم: «منطقه آزاد نه‌تنها کمکی به ما نکرد، بلکه با گرانی و رقابت ناعادلانه، کسب‌وکارمان را به مرز تعطیلی رسانده است.»

برچسب «برخوردار»؛ محرومیت در لباس توسعه

حضور منطقه آزاد، انزلی را در نگاه برنامه‌ریزان «شهر برخوردار» جلوه داده؛ اما در عمل، این برچسب موجب کاهش تخصیص بودجه و منابع دولتی به شهر شده است. نه زیرساخت‌ها بهبود یافته‌اند، نه حمایت هدفمندی از مردم صورت گرفته. بندر انزلی امروز در تنگنای میان دو واژه گرفتار است: «برخوردار» در آمار، «محروم» در واقعیت.

انزلی می‌توانست ارس باشد

منطقه آزاد ارس در جلفا، نمونه‌ای موفق از مدیریت هدفمند مناطق آزاد است. از سال ۱۳۸۴، با تمرکز بر صنایع پاک، کشاورزی، گردشگری و جذب سرمایه‌گذاری خارجی، بیش از ۶۰۰۰ شغل برای مردم محلی ایجاد کرده و در سال گذشته ۲۰۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری خارجی جذب کرده است. مقایسه این عملکرد با منطقه آزاد انزلی، تضادی آشکار را به تصویر می‌کشد: توسعه ممکن است، اگر اراده باشد.

پرداختی‌های نجومی؛ فاصله‌ای تلخ میان مدیر و مردم

گزارش دیوان محاسبات کشور در سال ۱۴۰۲ نشان می‌دهد که میانگین حقوق برخی مدیران ارشد در منطقه آزاد انزلی تا پنج برابر میانگین درآمد خانوارهای بومی است. این در حالی است که نرخ بیکاری در بندر انزلی به ۱۲.۵ درصد رسیده و بسیاری از خانواده‌ها با مشکلات معیشتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. شکاف فزاینده میان مدیران برخوردار و مردمی که تنها شاهد افزایش هزینه‌ها هستند

راهکارهایی برای بازگرداندن امید به مردم

    1.    شفاف‌سازی مالی: انتشار عمومی حقوق مدیران، هزینه‌های سفر و پذیرایی، و گزارش‌های مالی سالانه.
    2.    پاسخگویی به مردم: برگزاری نشست‌های پرسش و پاسخ با شهروندان انزلی برای ارائه توضیحات شفاف درباره برنامه‌های توسعه.
    3.    حمایت از کسب‌وکارهای محلی: ایجاد بازارچه‌های دائمی، اعطای وام‌های کم‌بهره، و ارائه آموزش‌های تخصصی.
    4.    اصلاح نظام پرداخت مدیران: تعدیل حقوق‌ها متناسب با عملکرد و واقعیت‌های اقتصادی منطقه.
    5.    سهم‌برداری شهر از درآمد منطقه: تخصیص بخشی از درآمد منطقه آزاد به پروژه‌هایی چون بازسازی خیابان‌ها، لایروبی تالاب و بهسازی شنبه بازار روگا ، بهبود سیستم فاضلاب و برق شهری و رستایی انزلی 
    6.    اصلاح ساختار مناطق آزاد: مقابله با تبدیل این مناطق به حیاط خلوت سیاسی و مالی.

نتیجه‌گیری: انزلی، شایسته بهتر است

منطقه آزاد انزلی باید به مردم انزلی بازگردد. شهری با موقعیت بندری ممتاز، ظرفیت گردشگری بی‌نظیر و پیشینه تاریخی پرافتخار، سزاوار نقشی بزرگ‌تر از آن چیزی است که امروز در ساختار منطقه آزاد برایش تعریف شده. توسعه پایدار، با شفافیت، عدالت و مشارکت مردم ممکن است؛ و انزلی می‌تواند، اگر بخواهد، ستاره واقعی شمال ایران باشد.

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۱:۰۵
محمد پور خوش سعادت

 

محمد پور خوش سعادت    

مقدمه: گیلان در آینه آلاشتات 

استان گیلان با برخورداری از جنگل‌های هیرکانی، تالاب انزلیو سواحل دریای خزر، از نظر پتانسیل‌های طبیعی، قابل مقایسه با منطقه آلاشتات در اتریشاست. آلاشتات که زمانی با چالش‌های مشابه مدیریت پسماند، آلودگی آب و تخریب جنگل‌ها) روبه‌رو بود، امروز به الگویی بین‌المللی در توسعه پایدارتبدیل شده است. این مقاله با الهام از تجربیات آلاشتات، راهکارهای عملی برای گذار گیلان به سمت آینده‌ای سبز ارائه می‌دهد

 

الف _ بحران پسماند: از سراوان تا چشم‌انداز «صفر دفنی» به سبک اتریش

۱. وضعیت کنونی گیلان – سراوان در آستانه بحران محیط‌زیستی

                •             حجم زباله: بیش از ۱۲۰۰ تن در روز زباله وارد محل دفن سراوان می‌شود.

                •             خطر زیست‌محیطی: نشت شیرابه‌های سمی، آلودگی آب‌های زیرزمینی و آسیب به اکوسیستم.

                •             فقدان زیرساخت:

                •             تفکیک زباله از مبدأ انجام نمی‌شود.

                •             زیرساخت بازیافت و پردازش مکانیزه وجود ندارد.

                •             بار سنگین مدیریت پسماند بر دوش شهرداری‌ها و طبیعت.

۲. الگوی موفق: آلاشتات، اتریش (از دفن تا صفر دفنی)

اجرای سیاست Zero Waste از اوایل دهه ۲۰۰۰ با ویژگی‌های کلیدی:

                •             تفکیک اجباری زباله در ۵ سطح:

                •             کاغذ

                •             پلاستیک

                •             شیشه

                •             مواد آلی (کمپوست‌پذیر)

                •             ضایعات الکترونیکی

                •             سیاست‌های قاطع:

                •             جریمه‌های سنگین (تا ۱۰۰۰ یورو برای تخلفات مکرر)

                •             آموزش همگانی در مدارس و رسانه‌ها

                •             فناوری پیشرفته WTE (Waste to Energy):

                •             نیروگاه‌های مدرن با راندمان تا ۹۵٪

                •             تولید برق و گرما از زباله‌های غیربازیافتی

                •             مشارکت بخش خصوصی: همکاری با شرکت‌هایی مانند Saubermacher

۳. نقشه راه پیشنهادی برای گیلان

الف. تعطیلی تدریجی سراوان

                •             توقف تدریجی دفن زباله

                •             احداث مجتمع‌های مدرن پردازش پسماند در شرق و غرب استان

                •             احیای زیست‌محیطی سراوان (پوشش گیاهی، تصفیه شیرابه)

ب. اجرای تفکیک زباله از مبدأ

                •             آغاز طرح پایلوت در شهرهای رشت و انزلی

                •             مشوق مالی: کاهش عوارض شهرداری برای خانوارهای فعال

                •             آموزش خانه‌به‌خانه و ایجاد فرهنگ‌سازی از مدارس

ج. تبدیل زباله به انرژی

                •             احداث واحدهای بیوگاز کوچک و بزرگ

                •             امکان احداث نیروگاه WTE با مشارکت سرمایه‌گذاران خارجی

                •             الگوگیری از تجربه Saubermacher در اتریش

د. بستر دیجیتال و نظارتی

                •             توسعه سامانه ردیابی پسماند (کد QR برای هر خانوار)

                •             سیستم‌های مدیریت هوشمند جمع‌آوری و تفکیک

                •             شفاف‌سازی داده‌ها برای نظارت مردمی و رسانه‌ای

۴. مزایای اجرایی این طرح

محور       دستاورد

زیست‌محیطی          توقف آلودگی خاک و آب؛ احیای منابع طبیعی

اقتصادی  اشتغال در صنایع بازیافت؛ صرفه‌جویی در دفن

اجتماعی  مشارکت شهروندان و ارتقای فرهنگ زیست‌پایدار

فناورانه    ورود نوآوری و cleantech به مدیریت شهری

 

با الگوبرداری از تجربه موفق اتریش، استان گیلان می‌تواند با تغییر نگرش، نوسازی زیرساخت و جلب مشارکت عمومی و خصوصی، از بحران زباله عبور کرده و به عنوان اولین استان با سیستم «صفر دفنی» در ایران مطرح شود.. 

 

آلودگی آب در گیلان و الگوی مدیریت یکپارچه دانوب: چالش‌ها و راهکارها

 

استان گیلان با منابع آبی غنی و اکوسیستم‌های حساس، با بحران فزاینده آلودگی آب ناشی از دفع غیر اصولی فاضلاب روبروست. بررسی وضعیت موجود و بهره‌گیری از تجربیات موفق بین‌المللی مانند حوضه آبریز دانوب می‌تواند مسیر اصلاح را روشن‌تر کند.

 

۱. وضعیت کنونی فاضلاب در گیلان

                •             نارسایی فنی و زیربنایی:

                •             حدود ۶۰٪ فاضلاب شهری بدون تصفیه به رودخانه‌ها ریخته می‌شود.

                •             ۸۰٪ از روستاها فاقد هرگونه سیستم جمع‌آوری و تصفیه فاضلاب‌اند.

                •             پیشرفت ناپایدار:

اگرچه پروژه‌هایی در شهرهایی چون رشت، انزلی و منجیل اجرا شده‌اند، اما پوشش جمعیتی در بسیاری مناطق همچنان پایین است.

                •             شکاف منطقه‌ای در توسعه:

سرمایه‌گذاری‌ها متمرکز بر شهرهای بزرگ بوده و مناطق کوچک‌تری چون فومن، رودسر و صومعه‌سرا از پروژه‌های اجرایی بازمانده‌اند.

                •             مدیریت ناکارآمد:

پروژه‌هایی با پیشرفت فیزیکی بالا (مثلاً فخب یا مسکن مهر رشت) سال‌هاست بدون بهره‌برداری مانده‌اند.

                •             نبود عدالت زیست‌محیطی:

آلودگی بیشتر به ساکنان مناطق پایین‌دست می‌رسد، در حالی که در فرآیند تصمیم‌گیری سهمی ندارند.

                •             فقدان شفافیت و پاسخگویی:

اطلاعات مربوط به کیفیت پساب و عملکرد تأسیسات به‌ندرت منتشر می‌شود و مشارکت عمومی در پایش محیط زیست ضعیف است.

                •             وابستگی به بودجه‌های دولتی:

پروژه‌ها تقریباً به‌طور کامل متکی به منابع دولتی‌اند و از مدل‌های جذب سرمایه بخش خصوصی بی‌بهره مانده‌اند.

 

۲. تجربه موفق حوضه آبریز دانوب (اتریش و آلمان)

                •             تشکیل اتحادیه‌های بین‌استانی برای مدیریت هماهنگ رودخانه‌ها.

                •             استفاده از تصفیه‌خانه‌های زیستی BioMembrane با هزینه عملیاتی پایین‌تر (۳۰٪ کمتر از روش‌های متداول).

                •             بهره‌گیری از پایش لحظه‌ای کیفیت آب با حسگرهای IoT جهت واکنش سریع به آلودگی‌ها.

 

۳. راهکارهای پیشنهادی برای گیلان

                •             احداث تصفیه‌خانه‌های زیستی در شهرهای ساحلی (مانند انزلی، آستارا) با همکاری فناورانه از اروپا (مثلاً اتریش).

                •             تشکیل کمیته مشترک میان استان‌های حوضه دریای خزر (گیلان، مازندران، اردبیل و زنجان) برای مدیریت یکپارچه رودخانه‌ها و پساب‌ها.

                •             توسعه پایش آنلاین کیفیت آب با بهره‌گیری از حسگرهای بومی و فناوری IoT.

                •             ایجاد مدل‌های تأمین مالی ترکیبی (BOT، مشارکت عمومی-خصوصی) برای کاهش وابستگی به دولت.

                •             افزایش شفافیت و مطالبه‌گری اجتماعی از طریق انتشار عمومی داده‌ها و مشارکت نهادهای مدنی در ارزیابی پروژه‌ها.

 

بدون تحول در شیوه‌های مدیریتی، مالی و فناورانه، مشکل آلودگی آب در گیلان حل نخواهد شد. الگوبرداری هوشمندانه از مدل دانوب، هم‌افزایی منطقه‌ای، و تقویت مشارکت محلی می‌تواند راه برون‌رفت از بحران کنونی باشد.

 

تخریب جنگل‌ها به یکی از چالش‌های جدی زیست‌محیطی در ایران تبدیل شده است؛ به‌ویژه در استان گیلان که بخشی از جنگل‌های باستانی هیرکانی را در خود جای داده است. در حال حاضر، سالانه حدود ۵۰۰ هکتار از اراضی جنگلی و کشاورزی این استان تغییر کاربری می‌یابد. این تغییر کاربری اغلب به‌منظور ساخت‌وسازهای غیرمجاز، ویلاسازی یا طرح‌های عمرانی صورت می‌گیرد و معمولاً بدون ملاحظات زیست‌محیطی انجام می‌شود. علاوه بر آن، ساخت‌وسازهای گسترده در حریم رودخانه‌ها سبب از بین رفتن پوشش گیاهی، فرسایش خاک و افزایش خطر سیلاب شده است.

 

علت اصلی این وضعیت را می‌توان در خلأ قانونی، ضعف نظارتی، و نبود مشوق‌های اقتصادی برای حفاظت از منابع طبیعی جست‌وجو کرد. در بسیاری از موارد، مردم محلی به‌دلیل مشکلات معیشتی به تغییر کاربری زمین یا بهره‌برداری ناپایدار از جنگل‌ها روی می‌آورند، بدون آن‌که جایگزینی پایدار و منطقی برای امرار معاش در اختیار داشته باشند.

 

در نقطه مقابل، کشورهایی مانند اتریش و سوئیس توانسته‌اند با اتخاذ رویکردی ترکیبی و هوشمندانه، از تخریب جنگل‌های کوهستانی آلپ جلوگیری کنند. در این کشورها، قطع درختان در مناطق حساس کاملاً ممنوع است و قوانین سختگیرانه‌ای برای محافظت از منابع طبیعی وجود دارد. نظارت دقیق بر این قوانین نه‌تنها توسط نهادهای دولتی انجام می‌شود، بلکه ابزارهای پیشرفته‌ای مانند پهپادهای نظارتی، سنسورهای محیطی و تصاویر ماهواره‌ای نیز به کار گرفته می‌شود تا کوچک‌ترین تخلف نیز شناسایی شود.

 

اما مهم‌تر از جنبه‌های نظارتی، نگاه اقتصادی این کشورها به حفاظت از طبیعت است. آن‌ها از سیستم «پرداخت به‌ازای خدمات زیست‌محیطی» (PES) استفاده می‌کنند؛ به این معنا که دولت به کشاورزان و روستاییان یارانه‌هایی پرداخت می‌کند تا در حفظ و نگهداری جنگل‌ها مشارکت کنند، به جای آن‌که برای کسب درآمد به تخریب منابع طبیعی روی آورند. این سیاست توانسته میان معیشت مردم و حفاظت از محیط زیست توازن برقرار کند.

 

برای گیلان نیز می‌توان بر همین اساس، راهکارهایی عملی تدوین کرد. نخستین گام، تصویب قانونی مشخص و اجرایی تحت عنوان «منع تغییر کاربری اراضی جنگلی» است که همراه با جریمه‌های بازدارنده بتواند مانع روند فعلی شود. دوم، طراحی یک نظام جبران خدمات محیط‌زیستی برای حمایت مالی از روستاییانی است که در پروژه‌های احیای جنگل مشارکت می‌کنند. سوم، توسعه زیرساخت‌های فناوری برای پایش مستمر وضعیت جنگل‌ها و شناسایی تخلفات، نظیر استفاده از پهپادها و سامانه‌های اطلاعات جغرافیایی (GIS).

 

در نهایت، تجربه کشورهای موفق نشان می‌دهد که حفاظت از جنگل‌ها نه‌تنها نیازمند قانون است، بلکه مستلزم انگیزه‌سازی اقتصادی، به‌کارگیری فناوری و جلب مشارکت جوامع محلی است. اگر این اصول در گیلان به‌درستی اجرا شود، می‌توان امیدوار بود که جنگل‌های هیرکانی همچنان سبز باقی بمانند و به‌عنوان میراث طبیعی ارزشمند برای نسل‌های آینده حفظ شوند.

 

 ۴. راهبرد کلان: حکمرانی سبز به سبک اروپایی

مدل آلاشتات نشان می‌دهد که حل بحران‌های زیست‌محیطی نیازمند:

۱. قوانین شفاف و اجرای بی‌گذشت(مانند سیستم جریمه‌های پیشرونده در اتریش)

۲. فناوری‌های کم‌هزینه و کارآمد(تصفیه زیستی، سامانه‌های پایش هوشمند)

۳. مشارکت مردمی و مشوق‌های اقتصادی(کاهش مالیات برای شهروندان سبز)

 

 نتیجه‌گیری: گیلان ۱۴۳۰؛ آیا می‌تواند به آلاشتات ایران تبدیل شود؟

گیلان با بهره‌گیری از تجربیات آلاشتاتمی‌تواند

 بحران پسماندرا با سیستم صفر دفنیمدیریت کند

 کیفیت آبرا با تصفیه‌خانه‌های زیستیبهبود بخشد

 جنگل‌های هیرکانیرا با قوانین حفاظتی سختگیرانهاحیا نماید

شرط موفقیت:عزم جدی مسئولان و همراهی مردم

آینده گیلان در گرو اقدام امروزاست!

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۱:۰۴
محمد پور خوش سعادت

تالاب انزلی صاحب ندارد 

 

محمد پور خوش سعادت 

تالاب انزلی یکی از اکوسیستم‌های آبی با اهمیت جهانی است که در طول سال‌ها با مشکلات مدیریتی، زیست‌محیطی و اقتصادی فراوانی روبه‌رو بوده است. این تالاب که در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده و زیستگاه گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری است، به دلیل سوءمدیریت، درگیری دستگاه‌های مختلف و نداشتن یک نقشه راه جامع و هماهنگ، دچار بحران شده و اکنون به وضوح صاحب ندارد.

دستگاه‌های متولی تالاب انزلی و شرح وظایف آنها 

چندین دستگاه دولتی مسئولیت مدیریت و حفاظت از تالاب انزلی را بر عهده دارند. اما متأسفانه، عدم هماهنگی و نبود یک نهاد مجری و ناظر واحد موجب شده است که این دستگاه‌ها نتوانند به‌طور مؤثر و هم‌زمان اقدامات لازم را برای احیای تالاب انجام دهند. در اینجا به شرح وظایف هر دستگاه در خصوص تالاب انزلی پرداخته می‌شود:

سازمان حفاظت محیط زیست 

سازمان حفاظت محیط زیست وظیفه نظارت بر وضعیت زیست‌محیطی تالاب‌ها و اجرای پروژه‌های احیا را بر عهده دارد. این سازمان باید به‌طور مستمر به پایش اکوسیستم تالاب، وضعیت گونه‌های گیاهی و جانوری، و وضعیت آلودگی آب پرداخته و اقدامات لازم را برای حفاظت از تالاب انجام دهد. وظایف این سازمان شامل مدیریت آلودگی‌ها، کنترل گونه‌های مهاجم و نظارت بر وضعیت اکوسیستم تالاب است

 وزارت نیرو 

وزارت نیرو مسئول مدیریت منابع آبی کشور است و نقش آن در تأمین منابع آب تالاب‌ها و جلوگیری از خشکسالی‌های ناشی از کاهش آب‌های سطحی بسیار مهم است. این وزارتخانه باید منابع آبی مورد نیاز برای تالاب‌ها را تأمین کرده و پروژه‌های مربوط به آب‌شماری و کنترل سیلاب‌ها را به‌طور مؤثر انجام دهد. کاهش سطح آب دریای خزر و کمبود منابع آبی از مشکلات عمده‌ای است که وزارت نیرو باید در مدیریت آن‌ها نقش داشته باشد

یکی از مشکلات اساسی تالاب انزلی، ورود حجم زیادی از فاضلاب‌های شهری، صنعتی و کشاورزی از طریق رودخانه‌های زرجوب و گوهررود به این تالاب است. وزارت نیرو و سازمان آب و فاضلاب مسئولیت نظارت و مدیریت تصفیه فاضلاب‌های شهری را بر عهده دارد. طبق قانون آب و فاضلاب کشور، این سازمان موظف به ایجاد سیستم‌های تصفیه فاضلاب است. با این حال، به‌دلیل ضعف در ایجاد و توسعه سیستم‌های تصفیه مؤثر، حجم زیادی از فاضلاب‌ها به‌طور مستقیم وارد تالاب می‌شود. این آلودگی‌ها باعث تشدید فرایند اتروفیکاسیون و نابودی تدریجی اکوسیستم تالاب می‌شوند

 وزارت جهاد کشاورزی 

وزارت جهاد کشاورزی مسئول مدیریت کشاورزی و جلوگیری از اثرات منفی آن بر تالاب‌ها است. این وزارتخانه باید برنامه‌های مناسب برای کنترل فرسایش خاک، جلوگیری از رسوب‌گذاری و مدیریت منابع طبیعی در اطراف تالاب را پیاده‌سازی کند. همچنین نقش این وزارتخانه در حفاظت از منابع آب‌های زیرزمینی و حفظ تنوع زیستی تالاب نیز اهمیت دارد

 وزارت کشور و شهرداری‌ها 

این وزارتخانه مسئول اجرای پروژه‌های زیربنایی در اطراف تالاب‌ها است. وزارت کشور باید به‌ویژه در مدیریت فاضلاب شهری و صنعتی، ایجاد تصفیه‌خانه‌ها و جلوگیری از ورود آلاینده‌ها به تالاب‌ها نقش مؤثری ایفا کند. شهرداری‌ها نیز باید در این زمینه‌ها همکاری‌های لازم را انجام دهند و نظارت‌های زیست‌محیطی را تقویت کنند

 سازمان بنادر و دریانوردی 

سازمان بنادر و دریانوردی مسئول ساخت و نگهداری بنادر و اسکله‌ها در کشور است. در خصوص تالاب انزلی، فعالیت‌های این سازمان در تخریب اسکله T  در ورودی حوضچه قدس  که مانع از ورود آب دریای به تالاب شده‌است نقش مهمی ایفا می‌کند. اسکله T باعث کاهش تبادل آبی میان تالاب و دریا شده و شرایط اکولوژیکی تالاب را مختل می‌کند. سازمان بنادر باید برنامه‌ریزی‌های دقیقی برای اصلاح یا حذف این ساختارها و جلوگیری از تخریب بیشتر تالاب اقدام اصلاحی را به عمل آورد

 وزارت راه و شهرسازی 

یکی دیگر از دستگاه‌های مهم در مدیریت تالاب، وزارت راه و شهرسازی است. این وزارتخانه به‌ویژه در پروژه‌های ساخت پل‌های کنارگذر انزلی نقش دارد. عدم تکمیل پروژه‌های پل‌های کنارگذر و استفاده از پل‌های موقت در داخل تالاب که قرار بود موقت باشند ولی بعد سالیان دراز هنوز در حال استفاده شدن هستند و  باعث مسدود شدن مسیرهای آبی و ایجاد رسوب‌گذاری‌های اضافی می‌شود. وزارت راه باید نسبت به تکمیل پروژه‌های زیرساختی به‌ویژه پل‌ها و جاده‌ها، بدون آسیب رساندن به اکوسیستم تالاب، اقدام کند

 درگیری بین دستگاه‌ها و نبود نقشه راه هماهنگ 

چالش اصلی در مدیریت تالاب انزلی نبود هماهنگی میان این دستگاه‌ها است. هر یک از این نهادها مسئولیت‌های خاص خود را دارند، اما در عمل هیچ‌کدام به‌طور کامل و همزمان در راستای احیای تالاب اقدام نمی‌کنند. به‌عنوان مثال، سازمان حفاظت محیط زیست ممکن است پروژه‌های مربوط به حفاظت از گونه‌های زیستی و کنترل آلودگی‌ها را پیش ببرد، در حالی که وزارت جهاد کشاورزی در حال اجرای پروژه‌های مربوط به آبخیزداری است، اما هیچ‌کدام از این پروژه‌ها بدون همکاری نزدیک و هماهنگی میان دستگاه‌ها نمی‌توانند اثرات مثبت و پایداری به همراه داشته باشند

در بسیاری از موارد، هر دستگاه سیاست‌ها و برنامه‌های خود را به‌طور جداگانه پیاده‌سازی می‌کند و هیچ نهاد واحدی برای مدیریت و نظارت بر این فعالیت‌ها وجود ندارد. این ناهماهنگی‌ها باعث می‌شود که پروژه‌ها دچار تداخل یا نقص‌های جدی شوند و در نهایت تأثیرات منفی بر وضعیت تالاب بگذارند.

همچنین، این دستگاه‌ها از نبود یک نقشه راه جامع و کامل رنج می‌برند که بتواند اولویت‌ها و راهکارهای مشخص برای احیای تالاب را به‌طور یکپارچه و هماهنگ تعریف کند. 

 تخصیص بودجه و مشکلات مالی 

در حالی که برخی دستگاه‌ها برای اجرای پروژه‌های مختلف در زمینه تالاب‌ها بودجه‌های قابل توجهی دریافت می‌کنند، اما تخصیص نادرست یا تأخیر در تخصیص این منابع، روند احیای تالاب‌ها را با مشکلات جدی روبه‌رو کرده است. طبق بودجه سال ۱۴۰۳، سازمان حفاظت محیط زیست بودجه‌ای معادل ۲۴۰ میلیارد تومان برای پروژه‌های مرتبط با تالاب‌ها اختصاص داده است، در حالی که وزارت نیرو حدود ۴۵۰ میلیارد تومان برای تأمین منابع آبی و کنترل سیلاب‌ها تخصیص داده است. همچنین وزارت جهاد کشاورزی ۱۰۰ میلیارد تومان به پروژه‌های آبخیزداری و جلوگیری از فرسایش خاک اختصاص داده است. این اعتبارها باید به‌طور مؤثر و به‌موقع هزینه شوند، اما به دلیل مشکلات اجرایی و عدم نظارت، در بسیاری از موارد نتایج لازم حاصل نمی‌شود. 

  وضعیت کنونی تالاب 

- سطح آب تالاب در مقایسه با دهه‌های گذشته کاهش چشمگیری داشته است (به عنوان مثال، کاهش ۴۰ درصدی از سال ۱۳۷۰ تاکنون). 

- سالانه حدود ۱ میلیون مترمکعب رسوب وارد تالاب می‌شود (منبع: سازمان محیط زیست). 

- جمعیت پرندگان مهاجر در ۱۰ سال اخیر حدود ۳۰ درصد کاهش یافته است. 

آلودگی‌ها 

- روزانه هزاران مترمکعب فاضلاب شهری و صنعتی بدون تصفیه وارد تالاب می‌شود. 

- صید ماهی در دهه اخیر حدود ۵۰ درصد کاهش یافته است که نشان‌دهنده تأثیر مستقیم آلودگی بر اقتصاد محلی است. 

 مقایسه با تالاب‌های موفق جهانی 

مدیریت تالاب‌های موفق در جهان مانند تالاب اورلاند در نروژ یا تالاب اورگلیدز در آمریکا نشان می‌دهد که وجود یک نهاد متولی واحد، قوانین محکم و مشارکت جامعه محلی می‌تواند به احیای تالاب‌ها کمک کند. برای مثال، در تالاب اورگلیدز، یک برنامه جامع با همکاری دولت فدرال، ایالت فلوریدا و سازمان‌های مردمی اجرا شده که منجر به کاهش آلودگی و احیای اکوسیستم شده است. 

 نقش مردم و جوامع محلی و سازمان‌های مردمی در احیای تالاب

فعالیت‌های مجموعه های غیردولتی مانند اتحادیه قایقرانان بندر انزلی  در پاکسازی، و فشار و مطالبه گری از دستگاه‌های مسئول بسیار مؤثر بوده است. همچنین، مشارکت جوامع محلی در طرح‌های کشاورزی پایدار می‌تواند به کاهش آلودگی و حفظ تالاب کمک کند. 

راهکارهای عملی

- فعال سازی "ستاد احیای تالاب انزلی" زیر نظر معاون اول رئیس‌جمهور و با انتخاب یک فرد به عنوان مدیر اجرایی به عنون پاسخگو  ، مشابه طرح احیای دریاچه ارومیه. 

- تصویب قانون خاص تالاب انزلی در مجلس برای تعیین نهاد متولی، جریمه آلوده‌کنندگان و اختصاص بودجه ثابت برای امورات تالاب همچون لایروبی و پاک سازی و ... 

- استفاده از فناوری‌های نوین مانند پایش ماهواره‌ای و ایجاد نیزارهای مصنوعی برای کاهش رسوب. 

- تخریب اسکله T  و احیای رسوب گیر های ورودی های تالاب 

- لایروبی چند پهنه  خشک شده تالاب  و مسیرهای رودخانه های اصلی بصورت مداوم

 نتیجه‌گیری

تالاب انزلی به‌عنوان یک اکوسیستم با ارزش جهانی، نیازمند مدیریتی هماهنگ، یکپارچه و با دیدگاه بلندمدت است. دستگاه‌های مختلف مسئول در این حوزه باید از هماهنگی کامل برخوردار بوده و در راستای اهداف مشترک برای احیای تالاب عمل کنند. در حال حاضر، نبود نقشه راه جامع و متولی واحد، درگیری‌های داخلی بین دستگاه‌ها، تخصیص نادرست و عدم نظارت بر منابع مالی، باعث شده که تالاب انزلی «صاحب ندارد». برای احیای این تالاب، باید تمامی دستگاه‌ها به‌طور هماهنگ و با تخصیص به‌موقع و صحیح منابع مالی، پروژه‌های احیا را پیش ببرند و مسئولیت‌های خود را به‌طور مؤثر انجام دهند. 

هشدار: اگر ظرف ۵ سال آینده اقدامی جدی صورت نگیرد، تالاب انزلی ممکن است به نقطه بی‌بازگشت برسد و به یک باتلاق آلوده تبدیل شود. بنابراین، اقدام فوری و هماهنگ بین تمام نهادهای مسئول و مشارکت جامعه محلی ضروری است

 

لینک در سایت 8 دی 

۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۳:۲۹
محمد پور خوش سعادت