فومنی

گاه نوشته های محمد پور خوش سعادت

فومنی

گاه نوشته های محمد پور خوش سعادت

فومنی

بسم رب الحسین (ع)
ما تدری نفس ماذاتکسب غدا و ما تدری نفس بای ارض تموت
محمد پور خوش سعادت هستم .
در اینجا مقالات و دغدغه هایم را منتشر می کنم


۵ مطلب در شهریور ۱۴۰۴ ثبت شده است

پیوند راهبردی ایران و چین

محمد پور خوش سعادت

سفر اخیر رئیس‌جمهور ایران به چین و حضور او در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای بار دیگر مناسبات تهران و پکن را به موضوع بحث رسانه‌های بین‌المللی بدل ساخت. در همین حال، رسانه‌های غربی با انتشار گزارش‌های متناقض—از رها کردن ایران توسط چین تا تقویت توان موشکی ایران با حمایت پکن—بار دیگر ناتوانی خود را در تحلیل روابط پیچیده دو کشور به نمایش گذاشتند. این تضادها محصول یک نگاه سطحی و تک‌بعدی است که نمی‌تواند هم‌زمان ابعاد ژئوپلیتیک، اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک این رابطه را درک کند.

 

ایران در معادله شرق جایگاهی کلیدی دارد. برای چین، تهران نه‌تنها منبع انرژی پایدار است بلکه به‌عنوان حلقه‌ای راهبردی در کمربند میانی طرح کمربند–راه، مسیر اتصال شرق آسیا به مدیترانه و اروپا را تسهیل می‌کند. این موقعیت ژئوپلیتیک منحصر‌به‌فرد سبب شده روابط ایران و چین فراتر از دادوستدهای مقطعی انرژی باشد و به بخشی از معماری بلندمدت نظم اوراسیایی بدل شود. غربی‌ها که غالباً از دریچه بحران‌های کوتاه‌مدت به این رابطه نگاه می‌کنند، نمی‌توانند این بُعد ساختاری را ببینند و به همین دلیل هر بار دچار تناقض در روایت می‌شوند.

 

در سطح واقع‌گرایانه، چین به اصل عدم مداخله مستقیم در بحران‌های منطقه‌ای پایبند است. در مقابل، ایران نیز با درکی واقع‌بینانه به روابط با چین می‌نگرد: چین نه یک متحد نظامی ، بلکه یک شریک راهبردی در حوزه‌های انرژی، فناوری، تجارت و دیپلماسی چندجانبه است. این درک متقابل سبب شده روابط دو کشور بر پایه منافع عینی و پایدار استوار شود، نه بر اساس شعارهای کوتاه‌مدت یا انتظارات غیرواقعی.

 

سفر اخیر به چین اما صرفاً در حوزه اقتصادی یا دیپلماتیک خلاصه نمی‌شود؛ ابعاد نظامی و امنیتی آن نیز قابل‌توجه است. سازمان همکاری شانگهای سال‌هاست به‌عنوان بستری برای امنیت جمعی در اوراسیا تعریف شده است. حضور فعال ایران در این چارچوب به معنای ورود رسمی تهران به ترتیبات امنیتی چندجانبه‌ای است که بر مقابله با تروریسم، افراط‌گرایی و تهدیدات مرزی متمرکز است. در عین حال، گسترش همکاری‌های دفاعی و امنیتی میان ایران و چین می‌تواند ظرفیت تازه‌ای برای ارتقای دیپلماسی نظامی ایران فراهم کند؛ دیپلماسی‌ای که در سال‌های اخیر از سطح دوجانبه فراتر رفته و اکنون در قالب چندجانبه و نهادی (مانند شانگهای) نیز عمل می‌کند.

 

ایران با استفاده از این بسترها قادر خواهد بود نه‌تنها تعاملات دفاعی خود با چین و روسیه را گسترش دهد، بلکه تجربه‌ها و توانمندی‌های خود در حوزه مقابله با جنگ‌های ترکیبی، عملیات پهپادی و بازدارندگی موشکی را نیز در قالب همکاری‌های آموزشی و راهبردی به اشتراک بگذارد. این امر به‌طور طبیعی جایگاه ایران را به‌عنوان یک قدرت امنیت‌ساز در معادلات منطقه‌ای و اوراسیایی ارتقا می‌دهد.

از منظر دیپلماسی عمومی نیز حضور رئیس‌جمهور ایران در کنار رهبران چین، روسیه و کره شمالی در رژه سوم سپتامبر در پکن، تصویری نمادین از هم‌گرایی قدرت‌های ضد هژمونیک ارائه کرد. این نمایش سیاسی در کنار گفت‌وگوهای دوجانبه با شی‌جین‌پینگ، نشان داد که ایران نه عضو منفعل بلکه کنشگری فعال در معماری جدید شرق است. غربی‌ها تلاش دارند چنین نمادهایی را کوچک جلوه دهند .

 

در نهایت، باید پذیرفت که سردرگمی رسانه‌های غربی در تحلیل روابط ایران و چین بیش از آنکه نشانه تغییر واقعی در رفتار پکن باشد، ناشی از ناتوانی آن‌ها در درک لایه‌های پیچیده این مناسبات است. آن‌ها یا بر اساس نشانه‌های تاکتیکی و کوتاه‌مدت (مانند خروج اتباع) قضاوت می‌کنند، یا با انتشار گزارش‌های مبهم امنیتی درباره همکاری‌های نظامی، تصویری اغراق‌آمیز می‌سازند. حقیقت این است که روابط ایران و چین در سه سطح موازی در حال توسعه است: نخست انرژی و اقتصاد به‌عنوان زیربنا، دوم ژئوپلیتیک اوراسیایی به‌عنوان چارچوب، و سوم

همکاری‌های امنیتی و نظامی به‌عنوان ضامن پایداری و بازدارندگی.

 

واقع‌گرایی ایجاب می‌کند که ایران ضمن استفاده از ظرفیت‌های شرقی، استقلال تصمیم‌گیری خود را حفظ کند و با تقویت توان داخلی و سازوکارهای اجرایی، از توافقات و همکاری‌ها بهره‌برداری واقعی نماید. آنچه امروز در حال شکل‌گیری است، نه یک اتحاد شعاری، بلکه یک پیوند راهبردی چندلایه است که می‌تواند جایگاه ایران را در معادلات منطقه‌ای و جهانی به‌طور جدی ارتقا دهد.

 



http://foumani.ir/post/141

 https://eitaa.com/foumani

 

 

۰ نظر ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۰۰:۵۶
محمد پور خوش سعادت

 

سیاست و جامعه ایران در سایه مکانیزم ماشه

 

در روزهای اخیر اصطلاح اسنپ‌بک یا همان مکانیزم ماشه بار دیگر به صدر اخبار و مناقشات سیاسی بازگشته است. این سازوکار، که در توافق هسته‌ای  برجام گنجانده شد، به کشورهای طرف توافق این امکان را می‌دهد که در صورت ادعای نقض تعهدات از سوی ایران، تحریم‌های سازمان ملل را به‌طور خودکار بازگردانند. همین ابزار حقوقی که در ظاهر یک بند فنی-حقوقی است، در واقع به بستری برای کشمکش‌های بزرگ سیاسی بدل شده و اکنون همه بازیگران، چه در سطح دولت‌ها و چه در صحنه داخلی ایران، به نوعی درگیر پیامدهای آن هستند.

اما آنچه بیش از خود مکانیزم ماشه اهمیت دارد، واکنش‌های داخلی است: فضایی که در آن به‌جای تحلیل خونسردانه و عقلانی، اغلب شاهد حمله‌های رسانه‌ای و منازعات جناحی هستیم. این وضعیت نیازمند بازخوانی در سه لایه است: سیاسی، اجتماعی و افکار عمومی.

 1/ در سطح سیاسی، آنچه امروز مشاهده می‌شود بیشتر به تعارض انتقالی شباهت دارد: منازعات نخبگان به‌جای آنکه در سطح تصمیم‌گیری حل شود، به جامعه تزریق می‌شود. در حالی که در موضوعی همچون مکانیزم ماشه، بیش از هر چیز نیازمند حداقلی از اجماع ملی هستیم.

سیاست، به معنای دقیق کلمه، هنر مدیریت قدرت در شرایط عدم قطعیت است. اگر جناح‌های سیاسی این هنر را به منازعه تقلیل دهند، نتیجه آن تضعیف موقعیت کشور در سطح بین‌المللی خواهد بود. در چنین لحظاتی، سیاست داخلی باید به‌مثابه پشتوانه‌ای برای سیاست خارجی عمل کند، نه به‌عنوان پاشنه آشیل آن.

2/ جامعه ایران در سال‌های اخیر با انبوهی از بحران‌ها مواجه بوده است؛ از فشارهای اقتصادی تا تنش‌های اجتماعی. در این شرایط، هر گونه دوقطبی‌سازی جدید می‌تواند همچون ضربه‌ای مضاعف بر پیکره سرمایه اجتماعی عمل کند.

به تعبیر پاتنام، سرمایه اجتماعی از اعتماد و همکاری متقابل تغذیه می‌کند. اگر شهروندان احساس کنند که سیاست‌مداران صرفاً به منافع جناحی خود می‌اندیشند، اعتماد فرومی‌ریزد و جامعه در برابر تهدیدهای بیرونی تاب‌آوری کمتری خواهد داشت. در نتیجه، در لحظات حساس باید به‌جای قطبی‌سازی، بر مدیریت تنوع و تقویت تاب‌آوری تمرکز کرد.

 3/ افکار عمومی میدان اصلی منازعه امروز است. مکانیزم ماشه نه تنها یک بند حقوقی، بلکه یک روایت است؛ روایتی که می‌تواند به جامعه احساس محاصره، تهدید یا حتی بی‌پناهی القا کند. اگر این روایت به حال خود رها شود، بی‌تردید با سرعت در شبکه‌های اجتماعی بازتولید خواهد شد و هراس جمعی را افزایش خواهد داد.

اینجاست که اهمیت روایت‌سازی پیش‌دستانه آشکار می‌شود. به جای واکنش‌های شتاب‌زده و رسانه‌ای، باید با زبان روشن و دقیق واقعیت‌ها را توضیح داد، بی‌آنکه به دام بزرگ‌نمایی یا پنهان‌کاری افتاد. تنها از این طریق است که می‌توان از شوک اجتماعی جلوگیری کرد و اعتماد عمومی را تا حدی ترمیم نمود.

 مکانیزم ماشه  آینه‌ای است که وضعیت سیاست داخلی، انسجام اجتماعی و کیفیت مدیریت افکار عمومی را منعکس می‌کند. اگر در سطح سیاسی اجماع شکل نگیرد، در سطح اجتماعی انسجام از دست برود و در سطح افکار عمومی روایت‌سازی هوشمندانه‌ای صورت نگیرد، هزینه‌های چنین بحران‌هایی به‌مراتب بیشتر از متن حقوقی آن خواهد بود.

آنچه امروز در فضای رسانه‌ای و سیاسی ایران مشاهده می‌کنیم   نزاع‌های کلامی، برچسب‌زنی‌های جناحی و منازعات بی‌پایان  نه تنها پاسخی به مکانیزم ماشه نیست، بلکه خود بخشی از بحران است. جامعه بیش از آنکه نیازمند جدل باشد، محتاج آرامش، انسجام و مدیریت مسئولانه روایت‌ها است.

 



http://foumani.ir/post/140

 https://eitaa.com/foumani

 

۰ نظر ۰۹ شهریور ۰۴ ، ۰۳:۱۴
محمد پور خوش سعادت

در تاریخ اجتماعی ایران، نام‌هایی هستند که تنها یک نویسنده یا یک روزنامه‌نگار نیستند؛ بلکه به مثابه پدیده‌ی اجتماعی در حافظه‌ی جمعی باقی می‌مانند. ۷ شهریور، روز تولد مردی است که تاریخ معاصر ایران او را نه‌تنها در زمره‌ی طنزپردازان، که در صف اندیشمندان و مصلحان این سرزمین ثبت کرده است؛ کیومرث صابری فومنی، گل‌آقا از این دست است: او نه صرفاً طنزپرداز، بلکه جامعه‌شناس با زبانی دیگر بود؛ کسی که با لبخند، حقیقت تلخ را روایت کرد. جامعه‌شناسی طنز به ما می‌گوید که خنده، مکانیسمی است برای تخلیه‌ی تنش‌های اجتماعی و سیاسی. در دهه‌هایی که فضای سیاست ایران سنگین، پرتنش و آکنده از محدودیت‌های گفتار بود، گل‌آقا چون دریچه‌ای کوچک، هوای تازه را به ریه‌های جامعه رساند. او خنده را به ابزاری برای بقا و امید بدل کرد. صابری به‌درستی دریافته بود که طنز، نه سلاحِ تخریب، که زبانِ اصلاح است. وقتی سیاست، زبانِ خود را به عبوسی محدود کرده بود، او نشان داد که می‌توان حقیقت را گفت، بی‌آنکه به پرده‌دری و بی‌حرمتی آلوده شد. در واقع، طنز او ترکیب ادب و آزادی بود؛ و همین است که آثارش هنوز هم تازگی دارند. از نگاه ادبی، صابری وارث سنت دیرینه‌ی طنز در ادبیات فارسی است؛ سنتی که از عبید زاکانی تا دهخدا امتداد یافت. اما تفاوت او این بود که طنز را از کتابخانه و محفل ادبی به عرصه‌ی عمومی آورد و آن را به زبان روزنامه، به زبان کوچه و بازار و در عین حال به زبان دانشگاه ترجمه کرد. از نگاه سیاسی، گل‌آقا به ما آموخت که قدرت، اگر از نقد خالی بماند، در خود فرومی‌پوسد. او در مقام یک روشنفکر متعهد، هم مردم را می‌خنداند و هم حاکمان را به اندیشه وامی‌داشت. بسیاری از مسئولان خود اعتراف کردند که نوشته‌های او نه فقط افکار عمومی، بلکه تصمیم‌های سیاسی را هم تحت تأثیر قرار می‌داد. امروز، در روزگار شبکه‌های اجتماعی و آزادی‌های متکثر مجازی، بیش از هر زمان دیگری به میراث گل‌آقا نیازمندیم. چراکه او یادمان داد آزادی بیان بدون اخلاق و ادب، به غوغا بدل می‌شود؛ و نقد بدون لبخند، به خشونت. پس پاسداشت صابری، پاسداشت اخلاق نقد است؛ پاسداشت ادبیاتی است که هم جامعه را آرام‌تر می‌سازد و هم سیاست را انسانی‌تر

 

 

محمد پور خوش سعادت

https://eitaa.com/foumani

 
 
۰ نظر ۰۹ شهریور ۰۴ ، ۰۳:۰۸
محمد پور خوش سعادت

 

وقتی امر ملی قربانی رقابت‌های جناحی می‌شود

محمد پور خوش سعادت

بعد از تصمیم تروئیکای اروپایی برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه، بحث‌های اخیر درباره این سازوکار یا همان اسنپ‌بک بار دیگر فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور را ملتهب ساخته است. طبیعی است که چنین موضوعی به دلیل ارتباط مستقیم با آینده کشور، معیشت مردم و موقعیت بین‌المللی ایران، حساسیت‌برانگیز باشد. اما آنچه این روزها بیش از خود تهدید خارجی نگران‌کننده است، نحوه مواجهه جریان‌های سیاسی داخلی با این مسئله است.

 

در حالی که جامعه ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند همدلی، انسجام و حمایت متقابل است، برخی از نیروهای سیاسی چنان در کینه‌توزی و رقابت‌های جناحی غرق شده‌اند که ترجیح می‌دهند حتی امر ملی را نیز به حراج بگذارند. گویی رنج و فشارهای اقتصادی که بر دوش مردم سنگینی می‌کند، برای آنان اهمیتی ندارد؛ مهم این است که بتوانند شکست رقیب را به رخ بکشند.

 

از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، این وضعیت نشانه‌ای از فرسایش سرمایه اجتماعی است؛ همان اعتماد عمومی، انسجام و احساس هم‌سرنوشتی که جامعه را در برابر بحران‌ها مقاوم می‌سازد. در شرایطی که ملت نیازمند وحدت است، مشاهده می‌کنیم که برخی کنشگران سیاسی، به جای دفاع از نظام و مردم، تمام انرژی خود را صرف کوبیدن یکدیگر می‌کنند. آن هم با لحنی که به سختی می‌توان نامی جز وقاحت سیاسی بر آن نهاد؛ گویی نه ملت، نه انقلاب و نه آینده کشور هیچ جایگاهی در محاسبات آنان ندارد.

 

این جدال‌های بی‌پایان، نه تنها کمکی به حل مسائل نمی‌کند، بلکه اعتماد عمومی را تخریب کرده و جامعه را نسبت به همه نیروهای سیاسی دلسرد می‌سازد. وقتی مردم ببینند که نخبگان سیاسی تنها به فکر رقابت‌های کوتاه‌مدت خود هستند و رنج‌های ملت برایشان موضوعیتی ندارد، طبیعی است که فاصله‌ای عمیق میان جامعه و سیاست ایجاد شود.

 

تجربه تاریخی نشان داده است هرگاه نیروهای داخلی به جای همبستگی، به تضعیف یکدیگر روی آورده‌اند، قدرت‌های خارجی جسورتر و فشارهای بیرونی شدیدتر شده است. امروز نیز بیش از هر زمان دیگری روشن است که بدون همراهی و همدلی در داخل، نمی‌توان با تهدیدهای بین‌المللی مقابله کرد.

 

از همین رو، اکنون زمان آن است که همه جناح‌ها و جریان‌ها صرف‌نظر از اختلافات سیاسی درک کنند که ملت ایران تابِ این همه خودزنی جناحی را ندارد. امروز آزمون بزرگ ما این است: ترجیح امر ملی یا تداوم رقابت‌های جناحی. تاریخ در این‌باره قضاوت خواهد کرد.

 


http://foumani.ir/post/138

 https://eitaa.com/foumani

 

۰ نظر ۰۷ شهریور ۰۴ ، ۲۲:۴۶
محمد پور خوش سعادت

تغییر در استانداردهای آموزشی؛ بازخوانی هویت تاریخی و ملی ایران

محمد پور خوش سعادت

تاریخ، نه صرفاً یک دفتر کهنه از وقایع گذشته، بلکه نرم‌افزار هویت جمعی و منبعی برای تولید قدرت ملی است. در کشوری چون ایران که هم سابقه تمدنی چند هزارساله دارد و هم تجربه مقاومت تاریخی در برابر سلطه خارجی، نوع نگاه ما به تاریخ، مستقیماً بر روحیه نسل جدید و ظرفیت‌های تمدنی آینده تأثیرگذار است.

متأسفانه طی سالیان اخیر در نظام آموزشی کشور، تاریخ ایران با رویکردی تقلیل‌گرایانه و تحقیرآمیز و بدور از مولفه های ملی و میهنی و با نگاه صرف به انگاره های مذهبی یا ایدیولوژیک  روایت شده است؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از سلسله‌های ملی به‌جای معرفی به‌عنوان حاملان فرهنگ و اقتدار ایران وقت ، صرفاً به‌عنوان نمونه‌های فساد و تباهی بازنمایی می‌شوند.

این انحراف، نه‌فقط یک کاستی علمی ، بلکه یک خطای محاسباتی در حوزه ژئوپلتیک ذهنی ایرانیان است.

ایران تنها یک جغرافیا نیست، بلکه یک حوزه تمدنی است که از هند تا مدیترانه در برهه‌هایی زیر پرچم آن قرار داشته است. این سابقه امپراتوری و تجربه تاریخی، پشتوانه‌ای است که می‌تواند اعتمادبه‌نفس ملی را در برابر تمدن هژمون غرب تقویت کند.

اگر تاریخ این سرزمین را فقط با شکست‌ها و فروپاشی‌ها و کاستی ها  روایت کنیم، نسل جدید به‌جای حس افتخار به میهن ، دچار نوعی خودکم‌بینی میهنی و  تمدنی خواهد شد.

قاجار و  پهلوی، تجربه دخالت مستقیم قدرت‌های خارجی در تعیین ساختار سیاسی ایران روشن است. خاندان پهلوی  محصول انتخاب ملت نبود ، بلکه نتیجه اراده بیگانگان برای مهار هویت ایرانی-اسلامی بود. حتی امروز نیز می‌بینیم که محافل غربی و لابی‌های صهیونیستی پروژه بازسازی همان خاندان را برای نوکری تمدن غرب  دنبال می‌کنند. این نشان می‌دهد که هویت تاریخی و ملی ما همواره برای غرب تهدید بوده و هست.

اگر ایران در دوره معاصر توانسته است در برابر نظم سلطه مقاومت کند، راز آن در پیوند دو سرمایه کلیدی است:

          1.      افتخارات تمدنی ایران به‌عنوان پشتوانه تاریخی

          2.      روحیه حماسه حسینی و نرم‌افزار اسلام انقلابی به‌عنوان موتور محرک امروز

 

این ترکیب، همان چیزی است که دنیای غرب از آن بیمناک است , ملتی با سابقه امپراتوری، و درعین‌حال مجهز به ایدئولوژی شهادت‌طلبانه و عدالت‌محور.

اگر بخواهیم نسلی مقاوم و امیدوار تربیت کنیم، باید استانداردهای آموزشی کشور تغییر کند. تاریخ در کتاب‌های درسی نباید به ابزاری برای تخریب هویت ایرانی تبدیل شود، بلکه باید زمینه‌ساز افتخار ملی، تقویت خودباوری تمدنی و پیوستگی تاریخی با امروز باشد. معرفی شخصیت‌هایی چون کوروش، داریوش، فردوسی، حافظ، و نیز زنان و مردان مقاوم  در دوران معاصر، نه صرفاً روایت گذشته، بلکه سرمایه‌گذاری بر آینده ایران است.

ما در آغاز قرنی ایستاده‌ایم که جنگ روایت‌ها جایگزین جنگ‌های سنتی شده است. پیروزی در این جنگ، بیش از هر چیز به بازسازی نظام آموزشی و هویتی ما وابسته است. اگر استانداردهای آموزشی ما بر پایه افتخارات تمدنی ایران و روحیه حماسه حسینی بازتعریف شوند، می‌توانیم نسلی تربیت کنیم که نه‌تنها در برابر فشار تمدن غرب مقاومت می‌کند، بلکه الگویی برای دیگر ملت‌ها در مسیر استقلال و عزت خواهد شد.


http://foumani.ir/post/137

 

https://eitaa.com/foumani

 

۰ نظر ۰۷ شهریور ۰۴ ، ۲۰:۱۳
محمد پور خوش سعادت