تنشهای خبات و بازی پیچیده در کردستان عراق
تنشهای خبات و بازی پیچیده در کردستان عراق
درگیریهای اخیر میان نیروهای حزب دموکرات کردستان عراق و عشیره هرکی در منطقه خبات اربیل، صرفنظر از ظاهر محلی آن، بار دیگر اقلیم کردستان را به صحنهای از رقابتهای استراتژیک میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بدل ساخت. در فضای پسا آتشبس تاکتیکی میان ایران و رژیم صهیونیستی ، تحولات اقلیم کردستان نه صرفاً به عنوان چالشهای امنیتی موضعی، بلکه بهمثابه قطعهای کلیدی از پازل ژئوپلیتیک نوین در غرب آسیا دیده میشود؛ پازلی که بیتوجهی به آن میتواند هزینههای راهبردی جبرانناپذیری برای امنیت ملی ایران در پی داشته باشد.
اقلیم کردستان عراق، در تقاطع حساس مرزهای ایران، ترکیه و سوریه، جایگاهی بیبدیل در توازن قوا و معادلات امنیتی منطقه دارد. ساختار پیچیده قومی-قبیلهای، ترکیب متنوع احزاب و گرایشها، و نفوذ تاریخی قدرتهای خارجی، این منطقه را به نقطه تلاقی و برخورد نفوذهای متضاد بدل کرده است. ثبات اقلیم، نهتنها برای عراق بلکه برای کل منطقه، بهویژه ایران، حیاتی است؛ چراکه ناآرامی در این منطقه، مستقیماً به درون مرزهای شمالغربی ایران قابل سرایت است.
حضور رژیم صهیونیستی در اقلیم کردستان، پدیدهای تازه نیست بلکه بازمانده راهبردهای اطلاعاتی، امنیتی و قومیتی دیرپایی است که از دهههای گذشته طراحی شده است. اسرائیل با شناخت دقیق از بافتهای قومی و شکافهای سیاسی در منطقه، بهویژه در میان برخی جریانهای کردی، کوشیده است در قامت بازیگری پنهان، اما تأثیرگذار ظاهر شود.
نفوذ این رژیم نه تنها در قالب حمایتهای اطلاعاتی و لجستیکی از برخی احزاب کردی عراق صورت میگیرد، بلکه با پشتیبانی مالی، ارتباطات دیپلماتیک غیررسمی، و آموزشهای نظامی در مناطقی از دهوک، اربیل و کوهستانهای مرزی، بستری برای موازنهسازی علیه حضور ایران فراهم کرده است. از منظر تلآویو، اقلیم کردستان یکی از معدود بسترهای باقیمانده برای احاطهافکنی پیرامون ایران از جبهه شمالی است.
یکی از ابعاد راهبردی سیاست نفوذ اسرائیل در اقلیم کردستان، پشتیبانی از برخی گروههای اپوزیسیون کردی ایرانی مستقر در این منطقه است. این گروهها، که در پوشش فعالیتهای فرهنگی و سیاسی و نظامی حضور دارند، در موارد متعدد بهعنوان ابزارهای فشار در جهت ایجاد ناامنی در مرزهای غربی ایران و تحریک اقلیتهای قومی عمل کردهاند.
حمایتهای مالی، آموزشی و رسانهای اسرائیل از این گروهها در سالهای اخیر شدت یافته و هدف نهایی آن، فرسایش آرام اما مستمر انسجام ملی ایران از درون است. این روند، همزمان با تقویت دیپلماسی عمومی اسرائیل در رسانههای کردی، بهویژه در شبکههای محلی اربیل، بهخوبی قابل ردیابی است.
ترکیه با رویکردی تهاجمی و مبتنی بر امنیتمحوری درصدد گسترش نفوذ اقتصادی، امنیتی و فرهنگی خود نیز هست. آنکارا رقابت مستقیم با ایران را در میدان کردستان دنبال میکند و تلاش میکند مانع از تبدیل این منطقه به عمق استراتژیک جمهوری اسلامی شود.
در سوی دیگر، آمریکا با حضوری نظامی در شمال سوریه و عراق، همزمان با حمایت از شبهنظامیان کردی نظیر یگانهای مدافع خلق YPG و شاخههای آن ، سعی دارد وزنهای در مقابل ایران و روسیه باقی بماند. نکته مهم آن است که امروز کردهای سوریه عملاً در امتداد اهداف امنیتی آمریکا در منطقه حرکت میکنند؛ و نهتنها در هماهنگی با واشنگتن، بلکه با جبهه النصره (شاخه جولانی) نیز در برخی مناطق مرزی تعامل تاکتیکی دارند.
این اتحادِ بهظاهر متناقض، اما در عمل هدفمند، نشان از آن دارد که سیاست آمریکا در سوریه و عراق، به دنبال حفظ ساختار چندپاره و بیثبات است تا کنترل غیرمستقیم را از مسیر بازیگران نیابتی ادامه دهد. در این معادله، جولانی که روزگاری تحت لوای القاعده میجنگید امروز در امتداد اراده ژئوپلیتیکی آمریکا، بهعنوان ابزاری برای مهارنفوذ ایران و بیثباتسازی محور مقاومت عمل میکند.
در پرتو آتشبس موقت میان ایران و اسرائیل، جمهوری اسلامی با فرصتی استراتژیک مواجه است تا از مسیر دیپلماسی پنهان و مدیریت هوشمند مرزها، امنیت ملی خود را در برابر پروژه نفوذ و تخریب دشمنان منطقهای و فرامنطقهای صیانت کند. راهبرد ایران میبایست بر ستونهای زیر استوار باشد:
• گسترش تعامل امنیتی و اطلاعاتی با اقلیم کردستان عراق، با هدف مهار تحرکات گروههای مسلح و جریانهای وابسته به دشمنان؛
• تعمیق دیپلماسی امنیتی با دولت مرکزی عراق و بازیگران کردی معتدل، بهمنظور ایجاد جبهه مشترک علیه پروژههای بیثباتساز؛
• مهار دیپلماتیک و نرم نفوذ اسرائیل از طریق افشاگری هدفمند، ارتباطات منطقهای و استفاده از ظرفیت دیپلماسی عمومی در کردستان؛
• افزایش توان امنیتی در مرزهای شمالغربی و توسعه همکاریهای مرزی با دولت عراق برای جلوگیری از ترددهای مشکوک و انتقال تسلیحات؛
• ایجاد پروژههای اقتصادی، عمرانی و خدماتی در مناطق کردی مجاور مرز ایران برای کاهش آسیبپذیری اجتماعی و تضعیف بسترهای جذب گروههای ضدایرانی؛
• مدیریت پرونده گروههای اپوزیسیون کردی ایرانی از طریق ترکیب اقدامات امنیتی، دیپلماتیک و رسانهای؛
اقلیم کردستان امروز دیگر تنها یک منطقه خودمختار در عراق نیست؛ بلکه به صحنه رویارویی پنهان و آشکار میان جمهوری اسلامی ایران و ائتلاف متکثر ضدایرانی بدل شده است. نفوذ کهنه و سازمانیافته اسرائیل، اتحاد ناپایدار و خطرناک میان نیروهای کردی سوریه و گروههای تروریستی مانند النصره تحت چتر حمایتی آمریکا، و بهرهگیری از اپوزیسیونهای قومی برای تخریب امنیت ملی ایران، همگی نشانههای واضح از پیچیدگی این میدان نبرد ژئوپلیتیکیاند.
در چنین فضایی، تنها با تلفیق هوشمند دیپلماسی پنهان و آشکار، بهرهگیری از ظرفیتهای محلی و منطقهای، و نهادینهسازی پیوستهای امنیتی-اقتصادی در تعامل با اقلیم کردستان، میتوان از یک تهدید بلندمدت، فرصتی برای تثبیت منافع ملی ساخت.