جامعه شناسی انتخاباتی عراق
جامعه شناسی انتخاباتی عراق
محمد پور خوش سعادت
در آستانه دور تازهای از انتخابات پارلمانی در عراق، جامعهی سیاسی و اجتماعی این کشور وارد مرحلهای شده که دیگر صرفاً با مفاهیم کلاسیکی چون “رقابت حزبی”، “ائتلافهای سیاسی” یا “منافع قومی ـ مذهبی” قابل توضیح نیست. عراق، اکنون بیش از هر زمان دیگری، به میدان بازاریابی سیاسی مدرن و مهندسی گفتمانها بدل شده است؛ انتخاباتی که صندوقهای آن محل تلاقی “هویت مقاومت” و “پروژه نفوذ” شدهاند.
جامعه عراق، برخلاف ظاهر سهقطبی (شیعه، سنی، کرد)، دچار شکافهایی عمیقتر و چندلایهتر است: شکافهای نسلی، هویتی، اقتصادی، منطقهای و ادراکی. پس از دههها تجربه جنگ، اشغال، داعش، فساد ساختاری و فقر مزمن، جامعه عراق با نوعی سردرگمی هویتی و اضطراب وجودی مواجه است. در چنین بستر بحرانی، افکار عمومی، خصوصاً طبقه جوان و بیکار، به ابزار اصلی بازیگری قدرتهای خارجی تبدیل شدهاند؛ نه از طریق زور، بلکه با روایتسازی، برندینگ سیاسی و بازنماییهای روانی.
در عراق امروز، رقابت انتخاباتی دیگر نه بر سر چهرهها یا برنامهها، بلکه بر سر برندهای سیاسی و گفتمانهای متضاد است:
• از یک سو، الاطار التنسیقی، با محوریت مقاومت و حاکمیت ملی، سعی دارد تصویر یک نیروی منسجم و وفادار به مرجعیت را حفظ کند.
• در مقابل، جریان صدر، با برندسازی مردمی و ضد فساد، در عین تناقضات سیاسیاش، عملاً به ابزار ناپایدار مهندسی قدرت از سوی غرب بدل شده است.
• احزاب کرد و ائتلافهای سنی نیز، در قالب پروژههای برندسازی منطقهای (با حمایت ترکیه، آمریکا، عربستان)، در حال بازتعریف نقش خود در ساختار قدرتاند.
• نیروهای مدنی و تشرینیها، با شعارهای جذاب اما محتوایی تهی از استقلال، بستههای وارداتی برندینگ غربیاند؛ سوپاپهایی برای خالی کردن فشار اجتماعی و هدایت نارضایتی به مسیرهای کنترلشده.
با عقبنشینی مقاومت در سوریه، محدود شدن حزبالله در لبنان، تضعیف موقعیت حماس، و حمله آمریکا و اسرائیل به زیرساختهای هسته ای و نظامی ایران، پروژه خلع سلاح نرم محور مقاومت از جغرافیای عراق با شدت بیشتری پیگیری میشود
ابزارها عبارتاند از:
• ترندسازی دروغین در فضای توییتر و اینستاگرام با استفاده از رباتها
• ساخت اینفلوئنسرهای مدنی با بودجه سفارتها و NGOهای وابسته
• بازسازی چهرههای غربگرا با برندهای جدید و شعارهای اصلاحطلبانه
• سانسور نقش مقاومت و تحریف دستاوردهای آن
• محو تدریجی مرجعیت شیعه از گفتمان عمومی
اینجا، عراق فقط صحنه سیاست نیست، بلکه آزمایشگاه روانشناسی اجتماعی و نبرد نرم است.
گفتمان “مقاومت” در عراق، برخلاف دست بالا در میدان نظامی، در میدان روایت، تحت فشار شدید رسانهای است. از سوی دیگر، گفتمان “نجاتبخشی لیبرال”، “شفافیت مدنی”، “جوانگرایی” و “دموکراسی بدون مرجعیت” با بستهبندیهای غربی در حال تثبیت شدن است. این گفتمانها اگرچه شعارهای انسانی دارند، اما عملاً بخشی از پروژهی استعمار نرم و مهندسی ملت از درون هستند. در این میان، مرجعیت شیعه در نجف، بهویژه آیتالله سیستانی، همچنان تنها قدرت گفتمانی بازدارنده است که میتواند میدان را به نفع هویت مستقل عراقی تغییر دهد. از همینرو، پروژههای غربی با شدت تلاش میکنند نجف را بیاثر، پیر یا بیصداتر از قبل جلوه دهند.
بازیگران خارجی و هدف نهایی پروژهها
آمریکا بهدنبال حذف عمق استراتژیک ایران در عراق و شکلدهی به دولت همسو با نظم آمریکایی است.بریتانیا، هوشمندانهتر، بر نهادهای فرهنگی، نسل نو و روایتسازی مدنی متمرکز شده.عربستان و امارات، با سرمایهگذاری در ساختارهای اهلسنت، در پی احیای جایگاه خود هستند.ترکیه، در شمال عراق، نهتنها اهداف امنیتی بلکه نفوذ اقتصادی در اقلیم را دنبال میکند.ایران، در این میان، در تلاش است با حفظ وحدت، حمایت از مرجعیت و پرهیز از قطبیسازی افراطی، پروژه مقاومت را زنده نگه دارد.
انتخابات آینده عراق، دیگر صرفاً رقابتی میان ائتلافهای سیاسی نیست. این یک همهپرسی هویتی است میان دو گفتمان:
• گفتمان “مقاومت، مرجعیت، حاکمیت ملی و وحدت درونزا”
• در برابر گفتمان “نفوذ نرم، برندهای وارداتی، دولت تابع، و ملت بازمهندسیشده”
اگر نیروهایی بیریشه و بستهبندیشده بر ساختار قدرت بغداد مسلط شوند، پیامد آن نهتنها برای عراق، بلکه برای کل معادلات منطقهای (از سوریه تا لبنان و یمن) یک چرخش ژئوپلیتیکی خواهد بود.
“وقتی جامعه دچار شکافهای هویتی و بحران معنا شود، انتخابات به میدان جنگ روایتها و بازاریابی هویتها تبدیل میشود. عراق اکنون در این نقطه ایستاده است: نقطهای که رأی مردم، تصمیمی درباره بودن یا نبودن یک هویت تاریخی و جبهه تمدنی است.”
http://foumani.ir/post/115
https://eitaa.com/foumani